سوره نساءین به دو سوره از قرآن اطلاق می شود که جامع جمیع احکام کلی مربوط به بانوان است. این دو سوره عبارتند از : سوره نساء کبری و سوره طلاق که در منابع روایی با عنوان " نساء صغری" از آن یاد شده است. در نوشتار ذیل خواهیم خواند که این دو سوره، در حقیقت کتاب جامع حقوق زنان را تشکیل می دهد.
خداوند سبحان در آیات متعددی از قرآن كریم به هنگام بیان مسائل و حقوق انسانی، زن را در كنار مرد به طور یكسان مطرح نموده و در آیات بسیاری نیز به طور خاص به زنان و مسائل و حقوق آنان پرداخته است. پیامبر اكرم(ص) نیز در پرتو وحی الهی به عنوان فرستاده و مجری دستورات و تعالیم خداوند، از این آفریده پروردگار به نحو شایسته تكریم و تجلیل به عمل آورده تا جایی كه براساس الهام از منبع وحی دو سوره از 114 سوره قرآن را به نام "نساء" (زنان) نامگذاری كرده است كه یكی در اوایل قرآن از سورههای بزرگ و طولانی و یكی در اواخر قرآن از سورههای حزب مفصّل است.
روایاتی چند حاكی از این است كه پیامبر اكرم(ص) برای متمایز كردن این دو سوره از یكدیگر، اوّلی را سوره " نساء طولی" یعنی طولانی، و دومی را سوره "نساء قصری" یعنی كوتاه نامیدهاند.
در عین حال برای سهولت، هر دو سوره را "نساء" میگفتند. مفسران بزرگی همچون آلوسی، طبرسی، قاسمی در كتابهای تفسیری خود در آغاز تفسیر سوره طلاق - شصت و پنجمین سوره از قرآن مجید - نام " نساء قصری " را برای این سوره با استناد به روایات ذكر كردهاند.
درست است كه در این سوره احكام مربوط به طلاق تبیین شده و طلاق موضوعی است كه دو طرف دارد یكی مرد و دیگری زن، اما با تدبّر در آیات این سوره - البته آیات آغازین - در مییابیم كه خداوند احكام طلاق را بیشتر به منظور حفظ حرمت و حیثیت زن بیان میكند تا مبادا در این مرحله بحرانی، آبرو و حیثیت زن خدشه دار شود. از این رو، جای بسی تأسف است كه در مصحفهای متداول قرآن به جای عنوان "سورةالنساء القصری، عنوان " طلاق" كه عنوان منفور و مبغوضی است نوشته میشود.
سوره نساء، كتاب جامع حقوق زن
وقتی سوره نساء را جداگانه بررسی و در آیات آن اندكی تدبر كنیم در مییابیم كه سوره نساء، كتاب جامع حقوق زن است. خداوند متعال در سوره نساء به طرح و شرح اساسیترین حقوقی میپردازد كه زنان باید از آنها بهرهمند باشند، اما به گواهی تاریخ، پیوسته، زنان از تمامی این حقوق یا بعضی از آنها محروم ماندهاند. خداوند در سوره نساء در شرایطی مهمترین حقوق انسانی، قانونی، اجتماعی و اقتصادی زنان را بیان فرموده است كه هرگونه ظلم و جنایت نسبت به زن مباح تلقّی میشد و زن حقّ هیچ گونه اعتراض، دخالت یا اظهار نظر نداشت. از آنجا كه درك و فهم كلام خداوند فقط با تدبر در آیات و سورهها و با بهرهگیری از سنّت و سیره پیامبر اكرم(ص) و ائمه معصومین(ع) امكانپذیر است، دریافت معانی و مضامین گسترده و فراگیر سوره نساء نیز مطالعه و تحقیق دقیق را میطلبد.
یاایها الناس اتقوا ربكمالذی خلقكم من نفس واحدة
سوره نساء همانند سوره حج با یك خطاب كلی یاایها الناس آغاز میشود به همین دلیل به نظر میرسد كه مسئله طرح شده در این آیه، عمومی و فراگیر است و در همه جوامع بشری مسئله خلقت انسان به ویژه خلقت زن بحثانگیز بوده است. خداوند با مخاطب قراردادن " ناس " - همه مردم ـ در سرآغاز سوره به مهمترین و زیر بناییترین موضوعی میپردازد كه همه نگرشهای منفی نسبت به زن از اینجا سرچشمه میگیرد. در جامعهای كه انسان بودن زن مورد تردید است و زن فاقد روح انسانی و موجودی نجس و پلید شمرده میشود و معتقدند كه زن از دنده چپ مرد به وجود آمده است، بالطبع زن با چنین دیدگاهی از هیچ امتیازی برخودار نیست كه قابل ارزش و احترام باشد. خداوند در این آیه بر آفرینش زن و مرد به طور یكسان از یك حقیقت واحد (نفس واحده) تصریح میكند. خداوند در این آیه ارزش وجودی زن را تثبیت و او را موجودی هم شأن مرد و دارای حقوقی مشابه معرفی میكند و تاكید مینماید كه هیچ جامعه بشری بنا نخواهد شد مگر با مشاركت و همراهی و همگامی زن و مرد با یكدیگر.
سوره نساءین به دو سوره از قرآن اطلاق می شود که جامع جمیع احکام کلی مربوط به بانوان است. این دو سوره عبارتند از : سوره نساء کبری و سوره طلاق که در منابع روایی با عنوان " نساء صغری" از آن یاد شده است
وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ
و برای زنان نیز، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان میگذارند، سهمی دارند(سوره نساء/7)
در روزگاری كه زن هیچ آزادی و اختیاری نداشت، در خانه پدر جزو اموال پدر و در خانه شوهر بخشی از اموال مرد خود به حساب میآید و به طور مطلق مالك هیچ چیز نبود. حتی در مورد خودش نیز هیچ اختیاری نداشت. و وقتی مرد خانه از دنیا میرفت زن همانند دیگر اموال به ارث برده میشد. در چنین شرایطی خداوند زن را از این بیهویّتی رهانید و برای تصحیح طرز فكرهای جاهلی، مسئله ارث را با تمامی جوانب آن به تفصیل طرح و شرح نمود و همزمان حق مالكیت و ارث را به زن داد: لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ " از آنچه پدر مادر و نزدیكان بر جای میگذارند برای مردان بهرهای است، برای زنان نیز بهرهای است".
گفتنی است كه در مواردی مانند این آیه، ذكر كلمه " رجال" پیش از " نساء" تقدّمی را نمیرساند و فقط در مقام بیان تساوی این حقوق برای مرد و زن به طور یكسان است؛ زیرا مردان بدون هیچ تردیدی از تمامی این حقوق بهرهمند بودهاند و این زنان بودهاند كه حقوقشان نادیده گرفته میشده است. اسلوب رایج كلام ایجاب میكند تا گوینده برای طرح و اثبات و تأكید مسئله جدیدی كه برای همگان نامأنوس دور است، ابتدا آنچه را كه شنونده و گوینده درباره آن اتفاق نظر دارند و به ذهن مخاطبان نیز نزدیكتر است، بیان كند؛ سپس مسئله جدید را در كنار مطلب قبلی عیناً با همان الفاظ و عبارات كه میتواند نشانهای بر تاكید و اثبات مطلب جدید باشد، بیان كند.
لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ
مردان نصیبی از آنچه به دست میآورند دارند، و زنان نیز نصیبی؛ (و نباید حقوق هیچیک پایمال گردد).(نساء/32)
اگر در این آیه نیز به عنوان یكی دیگر از بندهای كتاب جامع حقوق زن - یعنی سوره نساء - تدبر كنیم شاید عنایت ویژه خداوند و ارزش و اهمیتی را كه برای زنان در تمامی عرصههای مختلف زندگی قائل شده است دریابیم.
این آیه در وضعیتی نازل شده است كه محیط زندگی زن در اندرونیها و پس پردهها فقط به خانهداری و شوهرداری و بچهداری محدود بوده است، در زمانی كه زن حق بیرون آمدن از خانه را نداشت تا چه رسد به این كه بخواهد اشتغال و درآمدزایی داشته باشد و تولیدات خودش را به بازار عرضه كند و درآمد حاصله از آن خودش باشد، بسیار بودند زنانی كه به عنوان پیشكش و زر خرید به خانه اربابان و بزرگان قبیلهها فرستاده میشدند و كار - آن هم كارهای طاقتفرسا - انجام میدادند اما در برابر آن هیچ دستمزدی دریافت نمیكردند. خداوند در این آیه مسئله اشتغال زنان و ورود آنان را به صحنههای مختلف اجتماع برای كسب درآمد به صورت مستقل طرح میكند:
لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ
مردان را از آنچه به دست آوردهاند نصیبی است و زنان را نیز از آنچه به دست آوردهاند نصیبی است"
و به این ترتیب حقوق اجتماعی و اقتصادی زنان را یك جا بیان فرمود. و این حق را به زن ارزانی داشت تا مطابق با توانمندیها و استعددهایش - البته در چارچوب احكام و موازین اسلام - در اجتماع همگام و همراه با مرد متناسب با شرایط فطری و طبیعیاش مشاركت فعال داشته باشد. در این صورت است كه زنان میتوانند با درآمد شخصی خودشان در امور خیریّه، همچنین پرداخت زكات سهیم شوند و به این ترتیب از پاداش زكاتدهندگان و صدقهدهندگان نیز برخودار گردند.
وقتی سوره نساء را جداگانه بررسی و در آیات آن اندكی تدبر كنیم در مییابیم كه سوره نساء، كتاب جامع حقوق زن است. خداوند متعال در سوره نساء به طرح و شرح اساسیترین حقوقی میپردازد كه زنان باید از آنها بهرهمند باشند، اما به گواهی تاریخ، پیوسته، زنان از تمامی این حقوق یا بعضی از آنها محروم ماندهاند
إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ
مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که براستی تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقیقتا مستضعفند) (نساء/98)
یكی دیگر از نكات ظریف و حساسی كه در سوره نساء ذهن آدمی را درگیر میكند و به تأمل و تدبر وا میدارد. تعبیر والمستضعفین من الرجال والنساء والوالدان است. خداوند در سوره نساء، در سورهای كه كارش طراحی ساختار جامعه بشری است، چهار بار مسئله استضعاف را مطرح نموده است كه در دو موضع همین تعبیر مذكور عیناً تكرار شده است. زیرا اگر مسئله استضعاف حل نشود، جامعه جاهلی به جامعه اسلامی تبدیل نمیشود و - حتی اگر قرنها از ظهور اسلام گذشته باشد - باطل نمیرود تا حق در جای آن نمود پیدا كند. این فراز از كلام الهی نیز پاسخ دندانشكن دیگری به جاهلان زورمداری است كه همواره میگویند: زن ضعیف است و به حكم این كه ضعیف است كاری از او ساخته نیست و چون ضعیف است میتوان انواع ستمها و جنایتها را در حق او روا داشت. چون ضعیف است حق مشاركت، مداخله، تصمیمگیری، برنامهریزی و اظهار نظر را حتّی در مورد اموری كه در ارتباط با خود اوست، ندارد. حال قرآن، این كتاب انسانساز، كتابی كه هدیً للناس است، به صراحت از كلمه " مستضعف " به عنوان تعبیری عام یاد میكند كه به تساوی شامل مردان و زنان و كودكان میشود. یعنی در جامعهای كه استكبار حاكم باشد هم مردان مستضعف واقع خواهند شد، هم زنان و هم كودكان.
تاكنون چند بار سوره نساء را خواندهایم؟
نمونههایی در نهایت اختصار ذكر شد تا انگیزشی باشد برای این كه از خود بپرسیم: به عنوان " زن " تاكنون چند بار سوره نساء را با دقّت و توجّه خواندهایم؟ آیا تاكنون اندیشیدهایم چرا خداوند یك سوره - یا دو سوره - از قرآن مجید را به نام " نساء" قرار داده است؟ آیا وقت آن نرسیده است، همان گونه كه در عهد پیامبر اكرم(ص) زنان بسیاری اهل علم و تقوا، فقیه و مجتهد و حافظ و حامل قرآن بودهاند و پیامبر اكرم(ص) برای آنان احترام خاصّی قائل میشدهاند، ما زنان نیز خود را باور كنیم و به پیروی از آن نمونههای والا و ارزشمند، همدوش با مردان خداترس و خداجوی و حقطلب، پیش از پیش درباره زن و مسائل مربوط به او - به خصوصی در كلام وحی - به مطالعه و تحقیق بپردازیم؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)