داراب


داراب، یکی از شاهان ایران در شاهنامهٔ فردوسی است، که پدر دارا (داریوش سوم هخامنشی) شناخته می‌شود.با توجه به تاریخ سنتی ایران، داراب با داریوش دوم هخامنشی همسان انگاشته می‌شود.

داریوش دوم (داراب) پدر اُستَن پدر آرشام پدر داریوش سوم (دارا) بوده است، و بنابراین داریوش سوم نسبش با سه نسل فاصله به داریوش دوم می‌رسد، و به‌همین جهت در تاریخ سنتی، داراب را پدر دارا دانسته‌اند.



در شاهنامه

داراب در یکی از نبردهای خود به روم با فیلقوس (فیلیپ دوم مقدونی) نبرد می‌کند و سپاه او را شکست می‌دهد و پس از آشتی، دختر فیلقوس، ناهید را به همسری برمی‌گزیند و با خود به ایران می‌آورد. داراب از ناهید به دیلی نفس بدبویش دل‌آزرده می‌شود و او را که به اسکندر باردار است به روم باز می‌گرداند، و اسکندر در خانهٔ فیلقوس به دنیا می‌آید. به دلیل ترس از سرافکندگی، این راز پنهان نگاه داشته می‌شود و اسکندر پسر فیلقوس به شمار می‌آید و کینهٔ ایرانیان در دل رومیان ریشه می‌گیرد.

داراب که همسر دیگری برگزیده است، دارا (داریوش سوم) از او زاده می‌شود. داراب، دارا را جانشین خود می‌کند و در می‌گذرد. دارا (داریوش سوم هخامنشی) در برابر اسکندر شکست می‌خورد.


بازتاب و اثرگذاری

ایرانیان با چنین داستانی برای اسکندر ایران‌گشا، نژادی ایرانی قائل شده بودند و او را برادر داریوش سوم به حساب می‌آورند. همین داستان زیربنای اسکندرنامه و روایت‌های مثبت منتسب به اسکندر را به وجود می‌آورد.

منشاء

سرگذشت افسانه‌ای اسکندر قطعاً منشائی ایرانی و پهلوی ندارد و در اصل از منابع رومی و سریانی به عربی و از آنجا به به آثار زبان فارسی راه پیدا کرده است. چراکه در متن‌های دینی اسکندر همیشه با لقب «گجسته» (ملعون) مورد نفرین است و در روایت‌های دینی سوزاندن اوستا به او نسبت داده شده است.