نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: نگاهی به ترانه های فارسی امروز (کارگاه هفتگی)

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    نگاهی به ترانه های فارسی امروز (کارگاه هفتگی)

    در این محل قصد داریم تا ترانه های امروزی رو از منظر ادبی و محتوایی بررسی کنیم! تا هم برای دانش آموزان و دانشجویان مرتبط! مورد استفاده قرار بگیرد و هم کمکی به جریان ترانه سرایی!

    برای جلسه اول ترانه ای انتخاب شده از ترانه سرایی گمنام(چرا رو مردم اسم میذاری! بگو نمی دونم کی گفته این ترانه رو!) که توسط خواننده ای .....(بازم نمی دونی دیگه!) اجرا شده.
    ابتدا به سراغ متن کامل ترانه میریم و سپس به کنکاش می پردازیم!
    تو کلاس منتظره
    زنگ تفریح میشینم
    تا که این زنگ برسه
    تو حیاط تورو ببینم

    سر زنگ هندسه
    میگم این درسا بسه
    کاشکی زود زنگ بخوره
    دل به دلدار برسه

    مبصر کلاس منم
    توی درس عاشقی
    تو کویر سینه ام
    آی تو گل شقایقی

    تا تو از در تو میای
    تنبل کلاس میشم
    توی امتحان عشق
    گیج و بی حواس میشم

    خوب دست منو خوندی
    منو بدجوری سوزوندی
    منو مثل یه برده
    به کجا ها که نکشوندی

    مدت زمان آهنگ : 4 دقیقه! ( با استفاده از موسیقی در سبک دی سی دی دیشیدی!)
    موارد استفاده آهنگ : در جهت گرم کردن حضار در مجالس و ترغیب عزیزان به حضور بهم رسانیدن در وسط!!

    بررسی بیت به بیت

    تو کلاس منتظر زنگ تفریح میشینم
    راوی در اینجا داره اشاره میکنه سر کلاس در حال انتظار کشیدنه که زنگ تفریح برسه ....مشخص نیست علتش گرسنگی خستگی رفتن به دستشویی یا چچیز دیگه ایه!
    تا که این زنگ برسه توحیاط تورو ببینم
    مشخص نیست راوی میخواد کیو تو حیاط ببینه! اگه دلدار مد نظر باشه که معلوم نیست چجوری اومده تو حیاط مدرسه...این امکانش هست که حیاط مدرسه مشرف باشه به جایی که دلدار درش حضور داره....در غیر اینصورت با توجه به اینکه ما مدارس مختلط نداریم این قسمت به شدت نگران کننده بوده و حکایت از تمایلات غیر اخلاقی راوی داره!

    سر زنگ هندسه میگم این درسا بسه
    راوی در این جا تلویحا اعلام می کنه که در رشته ریاضی تحصیل می کنه(راوی اشاره نمیکنه که کلاس هندسه 1 یا هندسه 2 و یا هندسه تحلیلی!)

    کاشکی زود زنگ بخوره دل به دلدار برسه
    اصولا زنگ سر ساعت مشخصی می خوره و راوی معلوم نیست منتظر چه عواملیه که زنگ زودتر بخوره
    نکته دیگه احتمالا زنگ هندسه باید زنگ آخر باشه و دلدار در بیرون مدرسه باشه در غیر اینصورت اگه دلدار تو مدرسه باشه که..(مراجعه کنید به قسمت قبل)
    این بیت اشاره کنایی به دستشویی رفتن بعد از کلاس نیز می تونه داشته باشه!

    مبصر کلاس منم توی درس عاشقی
    خوب باریکلا! البته معلوم نیست معیار انتخاب راوی برای مبصری چی بوده که سه گزینه محتمل به نظر میرسه
    الف: راوی هیکلی و گنده تشریف دارن ب: راوی بچه ی درسخونیه(انزجار راوی از هندسه این گزینه رو کمرنگ می کنه ج:پاچه خواری و آدم فروشی!
    در ادامه راوی اشاره میکنه : توی درس عاشقی
    از اونجایی که این درس بین دروس طبقه بندی شده آموزش پرورش قرار نداره احتمالا باید این کلاس به صورت فوق برنامه توسط مدرسه برگزار شده باشه برای تیغ زدن اولیای محترم ! البته راوی در اینجا فروتنی به خرج داده و مبصر بودنش رو منحصر به این کلاس اعلام می کنه

    تو کویر سینه ام آی تو گل شقایقی
    بدون شرح! راوی از استعاره و تشبیه دراینجا استفاده کرده


    تا تو از در تو میای
    معلوم نیست دلدار چه جوری وارو کلاس میشه ؟! دلدار یا باید معلم باشه یا ناظم! خوب اگه دلدار عضو کادر دبیرستان باشه وارو بعد جدیدی میشیم که بخشی از ابهامات رو حل کرده و یه سری ابهامات جدید ایجاد می کنه....از اونجایی که راوی با توجه به اشاره ای که به درس هندسه داشته باید در مقطع دبیرستان تحصیل کنه
    که در دبیرستان هم اصولا از جنس مخالف در کادر استفاده نمیشه.!! (به دلیل مباحث فرامتنی از این قسمت میگذریم) اگر دلدار عضو کادر مدرسه نبوده باشه معلوم نیست که چجوری وارد کلاس شده؟! و چه عاقبتی در پیش خواهد داشت!
    تنبل کلاس میشم
    خوب از همینجا خدمت دلدار اعلام می کنیم که نکن اینکارو! از طرف دیگه علت ضعف علمی راوی نیز آشکار میشه
    توی امتحان عاشقی خنگ و بی حواس میشم
    این امتحان عاشقی مشخص نیست به چه صورت به عمل میاد؟ شفاهی ؟تشریحی ؟ عملی؟!
    اصولا آدم در اثر ضربه ای چیزی گیج و بی حواس میشه ! چه می کنه این امتحان عاشقی!!

    خوب دست منو خوندی
    مشخص نیست راوی چه قصدی داشته که دلدار دستش رو به خوبی خونده ؟!
    منو بدجوری سوزوندی
    راوی اعلام نمی کنه که این سوختگی از چه موضعیه !!
    منو مثل یه برده به کجاها که نکشوندی
    نکته قابل ذکر اینه که از برده معمولا بیگاری میکشن و به جایی نمی کشوننش!! راوی این نکته رو مستور میذاره که دلدار به کجاها کشیدتش که ایشون به شدت سر کلاس در انتظار به سر میبرن که دلدار بیاد ایشون رو به اونجا ها بکشتشون!

    در همین جا پایان اولین جلسه این کارگاه رو اعلام می کنم و امیدوارم که بهره لازم رو برده باشین . انشا ا...در آینده به ترانه های بیشتری بپردازیم.

    (حق انتشار برای نگارنده محفوظ است!)
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. 3 کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/