چه غريبانه ميگريست آن شب بي تو تکه ابري که سکوت وجودم رو فهميد و چه غريبانه خنديد آن روز که بي تو مرگم را فهميد

-+-+-+-+-+-+-+-+-+-


شاخه گل رزي که درزمان حيات به کسي مي دهيد ، به مراتب بهتر ازيک دسته گل ارکيده اي است که روي سنگ قبر او مي گذاريد



-+-+-+-+-+-+-+-+-+-


همين روزا ميان و دسگيرت ميكنن.دست بند به دست مي برنت جزييات هنوز مشخص نيست اما اثر انگشتت روي قلب شكسته ام مونده



-+-+-+-+-+-+-+-+-+-



عشق داستان غم انگيزي است كه با بيان ان چشم ها از اشك دريا مي شود.دل ها از درد شكسته مي شود و چهره ها از غم چروكيده..........
روزهاي روشن و غروب هاي دلتنگ من مي انجامد و عاشقان بي گناه در پنجره ی اه عشق چه اسان جان می سپارند.



-+-+-+-+-+-+-+-+-+-



هرگز حسرتي در هيچ کجاي دنيا اين چنين يکجا جمع نمي شود که در همين سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد ...


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-




در زماني که وفا قصه برف به تابستان است و صداقت گل نايابي است و در آئينه چشمان شقايق ها نيز، عابر ظالم و بي عاطفه ي غم جاريست، به چه کس بايد گفت: با تو خوشبخت ترين انسانم؟؟!!


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-




زمان! به من آموخت که دست دادن معني رفاقت نيست.... بوسيدن قول ماندن نيست..... و عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست...


-+-+-+-+-+-+-+-+-+-


دستانم تشنه ي دستان توست شانه هايت تکيه گاه خستگي هايم با تو مي مانم بي آنکه دغدغه هاي فردا داشته باشم زيرا مي دانم فردا بيش از امروز دوستت خواهم داشت .....