تاج گذاری و حمله ی مجدد به هند

سال بعد هم مسعود با تشریفات تمام به مقر تازه‏ای که در غزنین برایش ساخته بودند «نزول اجلال» کرد. بر تخت زرین مرصعی نشست و تاج زرینی به وزن «هفتاد من از زر و جواهر» که از بالای تخت آویخته بودند بر سر نهاد و محتشمان و رعایا را بار داد.

در همین سال به پسرش، مورود نیز فرمان امارت بلخ را داد و او را به آن دیار اعزام داشت. این تاجگذاری آخرین جلوه شوکت و جلال بی ثبات دولتی بود که مقارن افول خود بود.

تملق و چاپلوسی چاکران حکومت و ستایش شاعران درباری، که سلطان را به خوش باوری مغرورانه‏ای دچار کرده بود، ظاهراً جلوه طلاهای ایام تاجگذاری بود که ، او را به هوس اموال هند و غارت معابد آن انداخت به طوری که به بهانه وفای به نذر، بی آن که به پیشروی ترکان سلجوق و گرفتاریهای خراسان اهمیتی بدهد، آهنگ فتح قلعه هانسی را کرد «ذی الحجه 428 ق / سپتامبر 1037 م» به طوری که قلعه هانسی که آن را «قلعه عذرا» نیز می‏خواندند، به قیمت تخریب و نابودی بسیاری از معابد و شهرهای هند فتح کرد.

مسعود به هنگام بازگشت از این غارت و کشتار، «جمادی الثانی 429 ق / مارس 1038 م» امارت لاهور را به پسرش مجدود واگذاشت.