استالين به محمد رضا گفت، بهرحال مردم بساط سلطنت را جمع آوری خواهند كرد واگراوخود دربرچيدن سلطنت پيش قدم شود نام نيكی ازخود درتاريخ به يادگار خواهد گذاشت.
محمدرضا و ما هيچ نمی گفتيم و فقط گوش میكرديم. درپايان محمد رضا به استالين گفت: "من از توجهات شما تشكر میكنم. اما نوع حكومت ايران را مردم ايران انتخاب كرده اند وتا وقتی مردم اينطور بخواهند من مخالفتی با خواسته آنها نخواهم كرد!"
بعد استالين كه متوجه برودت مجلس شده بود چند سئوال خانوادگی ازما كرد و وقتی فهميد پدرمن ازمهاجرين قفقازی بوده و زبان روسی میدانسته خيلی اظهارخوشحالی كرد وگفت قفقاز به واسطه كوهستانهای صعب العبورو جغرافيای خشن مهد پرورش مردان سخت كوش است وخيلی ازمردان ناحيه قفقازدرصف مقدم جنگ با آلمانها هستند. درآن موقع قفقاز يك منطقه وسيع درجنوب شوروی به مركزيت تفليس بود وجمهوریهای مختلف مثل آذربايجان وارمنستان وغيره وذالك وجود نداشت.
وقتی مجلس كمی گرم و دوستانه شد. محمدرضا كمی اين پا وآن پا كرد و گفت: " آيا دولت اتحاد شوروی وعالی جناب استالين با سلطنت من مخالف هستند؟!"
استالين گفت: دولت شوروی به واسطه مسلك خود حامی ملتهای تحت استعماروسلطه امپرياليستها است وبطوركلی با حكومتهای فردی مخالف است اما درامورداخلی آنها دخالت نمی كند واميدواراست خود مردم اين كشورها حقوق ازدست رفته خود را استيفا نمايند!"
بعد چون متوجه شد كه محمدرضا ازاين پاسخ اوقانع نشده است گفت: امپرياليستها تا روزی كه يك قطره نفت درايران وخاورميانه موجود است اين منطقه را رها نخواهند كرد واتحاد شوروی قصد ندارد با امپرياليستها وارد جنگ شود. بنابراين با حكومت شاه جوان هم مبارزه نخواهد كرد.
ما معنای اين حرف را خوب نفهميديم وفكركرديم كه استالين ما را به عدم مداخله شوروی درامورايران مطمئن كرده است، اما بعدا مرحوم قوام السلطنه به ما گفت استالين خيلی صريح شاه جوان را عامل امپرياليستها معرفی كرده و درواقع به ما صراحتا توهين كرده است. منظور ازامپرياليستها درسخن استالين آمريكا، انگليس و كشورهای اروپا بودند.
البته استالين آلمان را هم امپرياليست میدانست ومی گفت اين جنگ ) جنگ جهانی دوم( يك جنگ ميان امپرياليستها برسرتقسيم غنائم و مناطق نفوذ است كه پای اتحاد شوروی را هم ناخواسته به آن كشيده اند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)