مادر


مادر، اگر دعای شبانگاهیت نبود



من در لهیب آتش غم می گداختم


مادر، اگر گناه نبود این به درگهت


بی شک تو را به جای خدا می شناختم


****
تا دیده ام به روی جهان باز شد، زشوق



لبخند مهربان تو جا در تنم دمید


فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو


دست نوازش تو به فریاد من رسید


****
مادر، قسم به آن همه شب زنده داریت



که اندر سرم هوای تو هست و صفای تو


آیینه دار مهر و عطوفت تویی، تویی


خواهم که سر نهم به خدا من به پای تو


****
روزی که طفل زار و نحیفی بُدم زمهر



چون جان خود، مرا تو نگهدار بوده ای


مادر، به راه زندگی من فدا شدی


دایم مرا تو مونس و غمخوار بوده ای


****


مادر قسم به تو، که تویی نور کردگار


یزدان تو را، ز نور وفا آفریده است


نازم به آن شکوه و به آن عزّت و مقام


جنّت به زیر پای تو خوش آرمیده است