نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: زن جوان فريب راننده آژانس شيطان صفت را خورد

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    زن جوان فريب راننده آژانس شيطان صفت را خورد

    زن جوان فريب راننده آژانس شيطان صفت را خورد
    خبرگزاري فارس: زن جوان فريب راننده آژانس شيطان صفت را خورد و پس از مجروح كردن شوهرش از خانه متواري شد.
    به گزارش خبرنگار حوادث فارس، عصر 20 آبان امسال پيرمردي 56 با مراجعه به دادسراي امور جنايي تهران خبر از ناپديد شدن دختر 28 ساله‌اش به نام مريم داد.
    با تشكيل پرونده مقدماتي و به دستور داديار شعبه چهارم دادسراي ناحيه 27 تهران، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار كارآگاهان پايگاه پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
    پدر مريم با مراجعه به پايگاه پنجم پليس آگاهي در خصوص مفقود شدن دخترش به كارآگاهان گفت: دامادم روز 19 آبان با من تماس گرفت و مدعي شد كه مريم به همراه جواني حدوداً 30 ساله و پس از آنكه وي به صورت اتفاقي به منزل برگشته و آن دو را در داخل خانه مي‌بيند، از منزل خارج شده و از آن زمان نيز ديگر هيچ خبري از او نداريم.
    با توجه به اظهارات پدر مريم درباره ادعاي دامادش به نام بهنام، تحقيقات از او در دستور كار كارآگاهان پايگاه پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت و اين در حالي بود كه بهنام به علت ضربات متعدد چاقو در بيمارستان در حال درمان قرار داشت.
    بهنام در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: ساعت 5 بامداد روز 19 آبان براي رفتن به محل كارم در غرب تهران، واقع در اتوبان كرج، از منزل خارج شدم و اين در حالي بود كه تصميم داشتم تا آنروز براي بردن ماشينم به تعميرگاه مجدداً به منزل بازگردم اما چون اطمينان نداشتم كه مي‌توانم مرخصي بگيرم موضوع مراجعه به خانه، براي بردن ماشين، را به مريم نگفته بودم.
    در حدود ساعت 9 صبح بود كه توانستم براي چند ساعت از سركارگر مرخصي بگيرم تا ماشينم را به تعميرگاه برده و به سرعت به كارخانه بازگشتم اما در كمال تعجب زمانيكه وارد خانه شدم تا كليد ماشين را برداشته و به پاركينگ بروم، مريم را به همراه جواني حدوداً 30 ساله و با موهاي بلند در خانه مشاهده كردم؛ مريم و اين جوان 30 ساله كه از مشاهده من بسيار غافليگر شده بودند، بلافاصله قصد فرار از داخل خانه را داشتند و زمانيكه قصد داشتم مانع از فرار آنها شوم، با زدن چندين ضربه چاقو به گردن، شكم مرا مجروح كرده و آن جوان 30 ساله، پس از "شكستن تلفن داخل منزل "، "قفل كردن در منزل " و "برداشتن كليد خودرو " از خانه به همراه مريم از خانه خارج شد و از آن زمان تاكنون نيز ديگر از آنها هيچ اطلاعي ندارم.
    بهنام در ادامه اظهارات خود درباره نحوه انتقالش به بيمارستان گفت: در حالي‌كه تلفن خانه شكسته بود و من نيز به خاطر خونريزي شديد ديگر جاني برايم نمانده بود تا خود را به در منزل برسانم، با تلفن همراهم به برادرم زنگ زده و موضوع را به او توضيح دادم و او نيز پس از چند دقيقه به همراه پدرم و برادر ديگرم، به محل سكونتم در يك مجتمع مسكوني آمدند و پس از شكستن در ورودي مرا به بيمارستان منتقل كردند.
    كارآگاهان پايگاه پنجم در ادامه تحقيقات پليسي خود، با انجام اقدامات پليسي موفق به شناسايي جواني به نام عليرضا شدند كه برابر اطلاعات به دست آمده از اهالي مجتمع مسكوني به عنوان راننده آژانس چندين بار به مجتمع مراجعه داشته است.
    با شناسايي عليرضا و آژانس محل كار عليرضا در منطقه غرب تهران، كارآگاهان پايگاه پنجم به آژانس اتومبيل مراجعه و با بدست آمدن تصويري از عليرضا، وي از سوي بهنام مورد شناسايي دقيق قرار گرفت.
    با شناسايي عليرضا به عنوان متهم تحت تعقيب پليس، كارآگاهان در ادامه تحقيقات خود موفق به شناسايي محل سكونت عليرضا در شهرك غزالي شدند اما در ادامه تحقيقات از محل سكونت عليرضا مشخص شد كه وي از چند روز پيش به اين محل نيامده است.
    در تحقيقات انجام شده از همسايگان محل سكونت عليرضا در شهرك غزالي، مشخص شد كه عليرضا در اظهارات خود به آنها مدعي شده كه او موفق به گرفتن دعوت‌نامه از يكي از كشورهاي اروپايي شده و او قصد دارد تا به زودي از كشور خارج شود.
    در ادامه تحقيقات، همسايگان عليرضا به كارآگاهان عنوان كردند عليرضا علاقه شديدي به داشتن موهاي بلند داشت اما چند روز پيش بود كه در كمال تعجب او را مشاهده كرديم كه موهايش را كاملا كوتاه كرده است.
    كارآگاهان پايگاه پنجم در ادامه تحقيقات خود، سرانجام موفق به شناسايي مخفيگاه عليرضا در شهرك واوان شدند. با شناسايي مخفيگاه عليرضا، كارآگاهان 7 آذر با اخذ نيابت قضايي به مخفيگاه رفته و پس از ورود به داخل مخفيگاه، عليرضا و مريم را در داخل مخفيگاه دستگير و به پايگاه پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل كردند.
    با انتقال متهمان به پايگاه پنجم و آغاز تحقيقات كارآگاهان، هر 2 متهم در همان تحقيقات ابتدايي به ارتباط و آشنايي اعتراف كردند.
    عليرضا در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: چندي پيش به عنوان راننده آژانس به در مجتمع مسكوني محل سكونت مريم مراجعه كرده و از آنجا بود كه براي اولين بار با مريم آشنا شدم؛ پس از چندين نوبت سرويس آژانس كه در هر بار نيز من به عنوان راننده آژانس به در منزل مراجعه كرده بودم، به تدريج ارتباط من با مريم نزديك و نزديك‌تر شد كه در همين ارتباطات بود كه مريم به من گفت قصد دارد تا از همسرش متاركه كند و از آن زمان به بعد ارتباط ما 2 نفر بيشتر شد تا اينكه سرانجام در تاريخ 19 آبان همسر مريم با مشاهده من در داخل خانه اش متوجه ارتباط من با همسرش شد.
    مريم نيز در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: زمانيكه عليرضا براي اولين بار به عنوان راننده آژانس به در مجتمع محل سكونت ما مراجعه كرده بود وي مدعي شد كه خود او صاحب آژانس اتومبيل بوده و در مواقعي كه راننده‌اي براي بردن سرويس در آژانس حضور ندارد به ناچار براي بردن سرويس اقدام مي‌كند.
    با بيشتر شدن مدت آشنايي ميان ما 2 نفر، سعيد بار ديگر مدعي شد كه مهندس طراح قطعات صنعتي بوده و علاوه بر مديريت آژانس به عنوان مهندس نيز در يك كارخانه مشغول به كار است.
    در حاليكه ارتباط من و عليرضا هر روز بيشتر از روز قبل مي‌شد و عليرضا نيز از قصد و نيت من براي متاركه از همسرم اطلاع پيدا كرده بود او به من پيشنهاد ازدواج داد و من نيز كه گمان مي‌كردم او يك مهندس سرشناس و مالك يك آژانس اتومبيل كرايه‌اي است به درخواست او براي ازدواج جواب مثبت دادم تا اينكه در تاريخ 19 آبان همسرم متوجه ارتباط من با عليرضا شد و پس از فرار از خانه و مخفي شدن در شهرك واوان بود كه متوجه شدم كه تمام اظهارات عليرضا درباره مهندس بودنش و داشتن آژانس اتومبيل كرايه تمام دروغ بوده است.
    سرهنگ عباسعلي محمديان، رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ، با اشاره به كشف خودروي سرقت شده توسط متهم پرونده در زمان فرار از منزل شاكي پرونده در شهرك شهرداري، گفت: در حال حاضر متهمان به علت مشاركت در شروع به قتل، ايجاد جرح عمدي با سلاح سرد و سرقت مقرون به آزار اموال شاكي با صدور قرار بازداشت موقت و جهت انجام تحقيقات تكميلي در اختيار كاراگاهان پايگاه پنجم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته و تحقيقات درباره اين پرونده همچنان ادامه دارد.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/