khashayar001


جنگ سالامين نبرد خشايارشا با يونانيها




tilehakgmaneshi


درفش جنگ هخامنشيان



نبرد سالامين در سال 480 (پ .م) اتفاق افتاد.نيروي دريايي يونان پس از فرار از آرت ميزيوم به سلامين رفت. سپس جارچي ها به آتن رفتند و به مردم آنجا گفتند كه زن فرزندان ، اموال و بردگان خود را از آتن خارج كنيد و در جاي امني پناه بگيريد. در مجلس مشورتي كه يوناني ها براي جنگ بعدي ترتيب دادند ، بعضي ها عقيده داشتند كه بايد به ايستم رفت و در پلوپونس جلوي نيروي دريايي ايران را گرفت. چون اگر در سالامين شكست بخورند ، جزيره محاصره شده و ارتباط آنها با تمام يونان قطع مي شود. ولي اگر در ايستم جنگ كنند ، در صورت شكست مي توانند به داخل پلوپونس عقب نشيني كنند. سپس خبر رسيد كه ارتش ايران وارد آتن شده است. از زمان حركت خشايارشا از هلس پونت تا ورود او به آتن چهار ماه گذشت. وقتي پارسها وارد اتن شدند ، آنجا را خالي از سكنه يافتند. فقط عدهاي از آتني ها كه فقير بودند به معبد و ارگ آتن پناه بردند. البته آنها هم در حد توانشان از قلعه آتن دفاع كردند ولي چون ديوارهاي چوبي بود ، ايراني به تيرهاي خود نخ كتان پيچيدند ، آنها را آتش زدند و به سوي قلعه پرتاب كردند ، در نتيجه دبوارها سوختند و از بين رفتند. سپس چند نفر پارسي از قسمتهايي از ديوارها كه داراي موانع طبيعي بود بالا رفتند. آنها توانستند بر آتني ها پيروز شوند و درهاي قلعه را بازكنند. پس از تسخير آتن خشايارشا پيكي را روانه شوش كرد و به اردوان كه نايب السطنه شده بود مژده تصرف آتن را داد. پارسها به تلافي آتش زدن معبد و جنگل شهر سارد كه آتني ها انجام داده بودند ، معبد و ارگ آتن را آتش زدند. بالاخره آتني ها پس از مشورت هاي طولاني تصميم گرفتند كه در سالامين جلوي نيروي دريايي ايران را بگيرند. چون معبر سالامين تنگ بود و تعداد كشتي هاي ايران هم زياد بود ولي يوناني ها تعداد كمي كشتي جنگي داشتند. از اين نظر كشتي هاي ايراني كارشان با يكديگر تداخل مي كرد و مزاحم حركت يكديگر مي شدند. ولي با اين وجود خيلي از يوناني ها چون فكر مي كردند ممكن است شكست بخورند ، سوار كشتي هاي خود شدند و از آنجا رفتند. نبرد سالامين : پس از تصميم شاه به جنگ دريايي ، نيروي دريايي ايران به نز ديكي سالامين رسيد. سالامين جزيره اي در نزديكي آتيك است كه از خشكي اصلي بوسيله يك تنگه جدا مي شود. در همين زمان نيروي زميني ايران هم به طرف پلوپونس حركت كرد. وقتي كه اهالي پلوپونس اطلاع پيدا كردند ، بفكر تهيه استحكامات در تنگه ايستم پرداختند و ديواري در نزذيكي آنجا كشيدند تا نيروهاي ايران دجار موانع گردند و پيشروي اشان كند شود. تميستوكل براي جلوگيري از پراكندگي بيشتر يوناني ها تصميم گرفت كه نبرد را هر چه زودتر آغاز كند. بنابراين شخصي را به نزد خشايارشا فرستاد و به او گفت كه يوناني ها قصد فرار دارند و شما براي جلوگيري از فرار آنها بهتر است هر چه سريع تر به آنها حمله كنيد. سپاهيان ايران هم حرف او را باور كردند و جنگ در سالامين شروع شد. كشتي هاي يوناني به كشتي هاي ايراني حمله بردند ولي نيروي دريايي ايران فرصت دفاع منظم را نكرد. در اين ميان زني ينام آرت ميز كه فرمانده يكي از كشتي هاي ايراني بود ، شجاعانه به نيروي دريايي يونان حمله برد و يك كشتي يوناني را غرق كرد. خشايارشا كار او را ديد و بسيار او را تشويق كرد. او گفت: « مردان من زن شده اند و زنان من مرد.» كشتي هاي يوناني به تعقيب كشتي آرت ميز پرداختند و كشتي او را محاصره كردند ولي او توانست از چنگ يوناني ها فرار كند و خود را به ساحل برساند. يوناني ها در خشكي هم به تعقيب او پرداختند ولي نتوانستند او را پيدا كنند و او به فالرون رفت. در اين جنگ برادر خشيارشا و تعداد زيادي ايراني كشته شدند ، چون آنها شنا بلد نبودند ولي تلفات يوناني ها كم بود چون آنها مي توانستند شنا كنند. با اين وجود هم كاملا نمي توان گفت كه ايراني ها شكست خوردند.