گفتگو با "عشق دوربین". حالا از نوع ايراني.(مقايسه كنيد!)
یدا کردن او کاری ندارد. فقط کافیست در مراسمی چند دوربین به فیلمبرداری از جمعیت مشغول باشند. حتما آقای دوربینی راآن جلو پیدا می کنید. مردی میان سال با سر کچل، عینک ته استکانی و ریشی کم پشت با چهره ای موجه خود را در چشم دوربین ها می برد. ما هم در تشیع جنازه مرحوم منوچهر احترامی منتظر دیدن بسیاری از چهره های صاحب قلم بودیم . اما آنها نیامدند ؛ ولی حسین نمازی با اینکه تاخیر داشت اما خود را به جلوی دوربین ها رساند. با اینکه ابتدا فقط یک احوال پرسی ساده انجام داد. وقتی خیال اش راحت شد فیلمبردارها بساط خود را جمع کردند. او هم از جلوی تالار وحدت سریع دور می شود . بدنبال او می افتیم . هر بار که هم صحبت او می شویم. سریع گفت و گو را قطع می کند و به اصطلاح در می رود. از ما اصرار به مصاحبه و از او انکار تا اینکه ابتدا کارت شناسایی ما را بررسی می کند . آن وقت می گوید من کار دارم اما یک ساعت می توانم با شما هم صحبت شوم:
...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)