63708741666619417302
97997920572182648917
63708741666619417302


63708741666619417302


و هو يشدّ رأسه بمئزره و الدّم يجرى على وجهه و لحيته
؛
خون بر صورت و محاسن حضرت جارى بود.
خود آن بزرگوار مشغول بستن زخم سرش بود.

و قد خضبت بدمائه و هو يقول هذا ما وعد اللّه و رسوله و صدق الله و رسوله؛
حضرت زخم سرشان را می‌بستند و می‌فرمودند:
اين همان چيزى است كه خدا و پيغمبر به من وعده كرده بودند.
پيغمبر قبلا فرموده بود كه اين حادثه پيش می‌آيد.


امام حسن عليه‌السّلام سر رسيدند، سر پدر را در دامن گرفتند،
خونها را شستند و زخم را بستند.
و هو يرمق السّماء بطرفه
؛
حضرت‏ همانطور كه خوابيده بودند، با گوشه‌ى چشم آسمان را نگاه می‌كردند.


و لسانه يسبّح الله و يوحّده؛
در آن حالت، زبانشان در حال تسبيح و حمد پروردگار بود.
حضرت از هوش رفتند و امام حسن مشغول گريه شدند.


و جعل يقبّل وجه ابيه و ما بين عينيه و موضع سجوده؛
امام حسن چشمش به چهره‌ى پدر بود.
وقتى ديد از هوش رفت،
خم شد پيشانى و محل سجده‌هاى طولانى اميرالمؤمنين را بوسيد؛
صورتش را بوسيد؛ ما بين دو چشمش را بوسيد.



63708741666619417302
57899910531434774554
63708741666619417302