77563 647

فاطمه 3 فرزند دارد و چند سالی است كه به‌خاطر آرامش آن‌ها و همسرش از تفریحات و پیشرفت خودش صرف‌نظر كرده است. چون همسرش ساعات زیادی را كار می‌كند، او همه مسئولیت‌های مرتبط با خانه را پذیرفته و با اضافه‌تر شدن روز به روز این مسئولیت‌ها، ‌احساس می‌كند كه دیگر توان ادامه دادن به این شیوه را ندارد. این موضوع باعث مشكلاتی میان او و همسرش شده و بدتر این‌كه همسرش هم حاضر به پذیرش این موضوع نیست و می‌گوید كه نمی‌تواند شیوه زندگی‌اش را تغییر دهد. شما در مورد شرایط او چه فكری می‌كنید و اگر جای او بودید چه تصمیمی می‌گرفتید؟


  • از فرصت‌های‌تان نگذرید

شرایط همه آدم‌ها برابر نیست و قطعا خیلی از آدم‌ها شرایط‌شان بهتر از شماست اما این بهانه خوبی برای نشستن و دست روی دست گذاشتن نیست. به جای مقصر دانستن زمین و زمان، از كوچك‌ترین فرصت‌ها بیشترین استفاده را بكنید. شاید شما به جایی كه دوست دارید نرسید و محدودیت‌های‌تان نگذارند كه شبیه آرزو‌های‌تان شوید اما اگر بیشترین تلاش‌تان را بكنید و سعی كنید خود‌تان باشید، عزت نفس‌تان بالا خواهد رفت و دلیلی برای سرزنش خود یا دیگران نخواهید داشت. اگر فكر می‌كنید كه ازدواج و بچه‌دار شدن پایان فعالیت‌های شما بوده، مشكل از این 2 اتفاق نیست بلكه مشكل اصلی شما هستید كه نتوانسته‌اید توانایی‌های‌تان را با تغییرات زندگی‌تان هماهنگ كنید.


  • بیشتر از توان تان، مسئولیت نپذیرید

ممكن است دوست داشته باشید كه دیگران همیشه شما را به‌عنوان یك فرشته نجات بشناسند اما چنین خصوصیتی بیشتر از آن‌كه به نفع‌تان باشد می‌تواند شما را از پا در بیاورد. هنر «نه» گفتن را یاد بگیرید و تاجایی كه در توان دارید دیگران را حمایت و پشتیبانی كنید و نه بیشتر از آن. قرار نیست به خاطر رفاه خودتان همیشه خواسته‌های دیگران را رد كنید بلكه باید به اندازه توان و انرژی و البته مهارت‌تان مسئولیت بپذیرید و نه بیشتر از آن. حتی اگر شما خیلی كار‌ها را بهتر و سریع‌تر از همسرتان انجام می‌دهید، باز هم بار زندگی را یك‌تنه به دوش نكشید.