«ثم استوى الى السماء و هى دخان»:

سپس به آفرينش آسمان‏ها توجه فرمود، در حالى كه توده‏اى از دود بود،
آنگاه با آفرينش ستارگان به تزيين آسمان پائين كه نزديك‏ترين آسمان به ماست پرداخت، به اين ترتيب كه ميليونها ذره و گاز به شكل ابرهاى عظيم به دور هم گرد آمدند، توده‏هاى ابر ذرات را به سوى مركز جذب مى‏كرد، و بالاخره توده انبوه ابر جمع مى‏شد و ذرات آن به يكديگر نزديك مى‏گشت، اين ذرات به يكديگر اصطكاك پيدا مى‏كرد، و گرما توليد مى‏شد، و گاهى در مركز ابر گرما چنان شدت مى‏يافت كه توده را به تابش مى‏انداخت و فضاى تاريك را روشنى مى‏داد، سرانجام ميليونها توده ابر به صورت ستاره‏ها درآمدند و از آن پس در جهان تاريك نور پيدا شد، و آسمان دنيا به ستارگان زينت گرفت. در بيابان پهناور فضا ابرى بى‏شكل در همه جا به طور يك نواخت پخش شده بود، ذرات ماده به هم مى‏خوردند، و با يكديگر تركيب مى‏شدند، ابر به درياى متلاطم و خروشانى از گاز تبديل مى‏شد و شروع به چرخيدن مى‏كرد، اين درياى دود و گاز هم چنان مى‏چرخيد و مى‏غريد و مى‏خروشيد، و تلاطم نامرئى خيز آبها و شكستن امواج نامرئى كه هر يك به بزرگى اقليمى بود در دل اين دريا طغيان برمى‏انگيخت، موج‏ها به هم مى‏خوردند و بر هم مى‏لغزيدند و در دل هم فرو مى‏رفتند و به هم مى‏آميختند.