بگو از کجا آوردی، اون دو تا چشم وحشی
از اون چشای مستت، یه بوسه باید ببخشی
.
.
.
دلم خوش بود که یارم با وفا بود / کمی از زندگیش از آن ما بود
ولی افسوس که فکر ما غلط بود / که زنگ تفریحش احساس ما بود ...
.
.
.
عمر من در عشق خوبان سر رسید / موی من از عشق خوبان شد سفید
صد من چون از کبوتر خانگیست / ناز کردن بر من از دیوانگیست
من چه دارم از تو پنهانش کنم ؟ / جان تقاضا کن که قربانت کنم
.
.
.
آشق !
از این به بعد اینگونه بنویسید ! چون همیشه سرش کلاه می رود ...
.
.
.
دریا همیشه از من دلگیر است
چون بزرگی دل دوستانم را به رخ او میکشم ...