1 335aw5e
1 44332177615258292230


« دعای ابوحمزه ثمالی »

در مصباح شيخ است كه روايت كرده ابو حمزه ثمالى كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام درماه رمضان بيشتر از شب را نماز مى كرد و چون سحر مى شد اين دعا را مى خواند:


اِلهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقوُبَتِكَ، وَلا تَمْكُرْ بى فى حيلَتِكَ،
خدايا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مكن و مكر مكن به من با حيله ات

مِنْ اَيْنَ لِىَ الْخَيْرُ يا رَبِّ، وَلا يوُجَدُ اِلاَّ مِنْ عِنْدِكَ،
از كجا خيرى بدست آورم اى پروردگار من با اينكه خيرى يافت نشود جز در پيش تو

وَمِنْ اَيْنَ لِىَ النَّجاةُ، وَلا تُسْتَطاعُ اِلاَّ بِكَ،
و از كجا نجاتى برايم باشد با اينكه نجاتى نتوان يافت جز به كمك تو

لاَ الَّذى اَحْسَنَ اسْتَغْنى عَنْ عَوْنِكَ وَرَحْمَتِكَ،
نه آن كس كه نيكى كند بى نياز است از كمك تو و رحمتت

وَلاَ الَّذى اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَيْكَ، وَلَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ،
و نه آنكس كه بد كند و دليرى بر تو كند و خوشنوديت نجويد از تحت قدرت تو بيرون رود

يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ (بگويد تا آنكه نفس قطع شود)
اى پروردگار من ...

[بِكَ ] عَرَفْتُكَ، وَاَنْتَ دَلَلْتَنى عَلَيْكَ، وَدَعَوْتَنى اِلَيْكَ،
بوسيله خودت من ترا شناختم و تو مرا برخود راهنمايى كردى و بسوى خود خواندى

وَلَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ،
و اگر تو نبودى من ندانستم كه تو كسيتى

اَلْحَمْدُ للَّهِ الَّذى اَدْعوُهُ فَيُجيبُنى ، وَاِنْ كُنْتُ بَطيئاً حينَ يَدْعوُنى ،
ستايش خدايى را كه مى خوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتى مى خواندم بكندى به درگاهش روم

وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذى اَسْئَلُهُ فَيُعْطينى ، وَاِنْ كُنْتُ بَخيلاً حينَ يَسْتَقْرِضُنى ،
و ستايش خدايى را كه مى خواهم از او و به من عطا مى كند و اگرچه در هنگامى كه او از من چيزى قرض خواهد من بخل كنم

وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذى اُناديهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتى ،
و ستايش خدايى را كه هرگاه براى حاجتى بخواهم او را ندا كنم

وَاَخْلوُ بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَيْرِ شَفيعٍ فَيَقْضى لى حاجَتى ،
و هر زمان بخواهم براى راز و نياز بدون واسطه با او خلوت كنم و او حاجتم را برآورد

اَلْحَمْدُللَّهِ الَّذى لا اَدْعُو غَيْرَهُ، وَلَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ، لَمْ يَسْتَجِبْ لى دُعآئى ،
ستايش خدايى را كه جز او كسى را نخوانم و اگر غير او ديگرى را مى خواندم دعايم را مستجاب نمى كرد

وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذى لا اَرْجُو غَيْرَهُ، وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ، لَأَخْلَفَ رَجآئى ،
و ستايش خدايى را كه بجز او اميد ندارم و اگر به غير او اميدى داشتم نااميدم مى كرد

وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذى وَكَلَنى اِلَيْهِ فَاَكْرَمَنى ، وَلَمْ يَكِلْنى اِلَى النَّاسِ فَيُهينُونى ،
و ستايش خدايى را كه مرا به حضرت خود واگذار كرده و از اين رو به من اكرام كرده و به مردم واگذارم نكرده كه مرا خواركنند

وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذى تَحَبَّبَ اِلَىَّ وَهُوَ غَنِىٌّ عَنّى ،
و ستايش خدايى را كه با من دوستى كند در صورتى كه از من بى نياز است

وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذى يَحْلُمُ عَنّى ، حَتّى كَاَ نّى لا ذَنْبَ لى ،
و ستايش خدايى را كه نسبت به من بردبارى كند تا به جايى كه گويا گناهى ندارم

فَرَبّى اَحْمَدُ شَى ءٍ عِنْدى وَاَحَقُّ بِحَمْدى ،
پس پروردگار من ستوده ترين چيزها است نزد من و به ستايش من سزاوارتر است

اَللّهُمَّ اِنّى اَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَيْكَ مُشْرَعَةً وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَيْكَ مُتْرَعَةً،
خدايا من همه راههاى مقاصد را به سوى تو باز مى بينم و چشمه هاى اميد را بسويت سرشار مى يابم

وَالْأِسْتِعانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ اَمَّلَكَ مُباحَةً،
و يارى جستن به فضل تو براى آرزومندانت مباح و بى مانع است

وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَيْكَ لِلصَّارِخينَ مَفْتوُحَةً،
و درهاى دعاى بسوى تو براى فريادكنندگان باز است

وَاَعْلَمُ اَنَّكَ لِلرَّاجى بِمَوْضِعِ اِجابَةٍ،
و به خوبى مى دانم كه تو براى اجابت شخص اميدوار آماده اى

وَلِلْمَلْهوُفينَ بِمَرْصَدِ اِغاثَةٍ،
و براى فريادرسى اندوهگينان مهياى فريادرسى هستى

وَاَنَّ فِى اللَّهْفِ اِلى جوُدِكَ وَالرِّضا بِقَضآئِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلينَ،
و براستى مى دانم كه در پناهندگى به جود و كرمت و خوشنودى به قضا و قدرت عوضى است از جلوگيرى كردن بخيلان

وَمَنْدوُحَةً عَمَّا فى اَيْدِى الْمُسْتَاْثِرينَ،
و گشايشى است از احتياج بدانچه در دست دنياطلبان است

وَاَنَ الرَّاحِلَ اِلَيْكَ قَريبُ الْمَسافَةِ،
و براستى كوچ كننده به درگاهت راهش نزديك است

وَاَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ، اِلاَّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعمالُ دوُنَكَ،
و مسلماً تو از خلق خود در حجاب نشوى مگر آنكه كردارشان ميان آنها و تو حاجب شود

وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَيْكَ بِطَلِبَتى ، وَتَوَجَّهْتُ اِلَيْكَ بِحاجَتى
و من با مطلبى كه دارم قصد تو را كرده و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم

وَجَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتى ،
و استغاثه ام را به درگاه تو قرار دادم

وَبِدُعآئِكَ تَوَسُّلى مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقاقٍ لاِسْتِماعِكَ مِنّى ،
و دعاى تو را دست آويز خود كردم بى آنكه من استحقاق داشته باشم كه تو از من بشنوى

وَلاَ اسْتيجابٍ لِعَفْوِكَ عَنّى ،
و نه مستوجب آنم كه از من بگذرى

بَلْ لِثِقَتى بِكَرَمِكَ، وَسُكوُنى اِلى صِدْقِ وَعْدِكَ،
بلكه بدان اعتمادى كه من به كرم تو دارم و آن اطمينانى كه به درستى وعده ات دارم

وَلَجَائ اِلىَ الْإيمانِ بِتَوْحيدِكَ،
و به خاطر پناهندگيم به ايمان و اعتقادى كه بر يگانگى تو دارم

وَيَقينى بِمَعْرِفَتِكَ مِنّى اَنْ لا رَبَّ [لى ] غَيْرُكَ،
و يقينى كه به معرفت و شناسايى تو دارم كه مى دانم پروردگارى غير تو نيست

وَلا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ،
و معبودى جز تو وجود ندارد ، يگانه اى كه شريكى برايت نيست

اَللّهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُكَ حَقٌّ، وَوَعْدُكَ صِدْقٌ،
خدايا تو فرمودى و گفتارت حق و وعده ات راست است

وَاسْئَلوُا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحيماً،
(كه فرمودى): «و درخواست كنيد خدا را از فضلش كه براستى او به شما مهربان است»

وَلَيْسَ مِنْ صِفاتِكَ يا سَيِّدى اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ
و رسم تو چنان نيست اى آقاى من كه دستور سؤال بدهى ولى از عطا و بخشش دريغ نموده و خوددارى كنى

وَاَنْتَ الْمَنّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلى اَهْلِ مَمْلَكَتِكَ،
و تويى بخشاينده به عطايا بر اهل كشور خود

وَالْعائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِكَ،
و متوجه بدانها به مهربانى و رأفتت

اِلهى رَبَّيْتَنى فى نِعَمِكَ وَاِحْسانِكَ صَغيراً،
خدايا مرا در خردسالى در نعمتها و احسان خويش پروريدى

وَنَوَّهْتَ بِاسْمى كَبيراً،
و در بزرگى نامم را بر سر زبانها بلند كردى

فَيامَنْ رَبَّانى فِى الدُّنْيا بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ،
پس اى كه در دنيا مرا به احسان و فضل و نعمتهاى خود پروريدى

وَاَشارَ لى فِى الْأخِرَةِ اِلى عَفْوِهِ وَكَرَمِهِ،
و براى آخرتم به عفو وكرم اشارت فرمودى

مَعْرِفَتى يا مَوْلاىَ دَليلى عَلَيْكَ،
اى مولاى من شناساييم به تو راهنماى من بسوى تو است

وَحُبّى لَكَ شَفيعى اِلَيْكَ،
و محبتى كه به تو دارم شفيع من است به درگاهت

وَاَنَا واثِقٌ مِنْ دَليلى بِدَلالَتِكَ وَساكِنٌ مِنْ شَفيعى اِلى شَفاعَتِكَ،
و من از راهنمايى كردن اين دليلم بسوى تو مطمئنم و از پذيرفتن شفيعم از جانب تو آسوده خاطرم

(ادامه دارد...)

1 44332177615258292230