اهل دعا هنگامى كه به صورت اجتماع به دعا مى نشينند و به شكل دسته جمعى به تضرع و انابه اقدام مى كنند و به پيشگاه حضرت حق ناله و زارى مى برند و همگان دست گدايى به درگاهش دراز مى كنند ، يقيناً دعايشان به اجابت نزديك تر است ; زيرا در جمعيت دعا كننده بدون شك دردمندى دل سوخته ، مستمندى از راه مانده ، بيچاره اى درمانده ، عاشقى وارسته ، عارفى دلداده و مخلصى ارزنده قرار دارد كه دعا و حال و زارى و اخلاصش ، و اضطرار و ناله اش عامل جلب رحمت و جذب رأفت و مايه ى اجابت و سبب جوشش عفو و مغفرت است . و چه بسا بنا بر آنچه كه در معارف الهيه آمده ، خداى مهربان به خاطر او دعاى ديگران را هم مستجاب كند و به زارى و ناله ى آنان رحمت آرد و خواسته ها و حاجاتشان را برآورد و آنان را مشمول عفو و مغفرت قرار دهد و كشكول خالى آنان را از فيوضات خاصّه اش پُر كند .
در اين زمينه روايات بسيار مهمى از منابع وحى و منازل علم و خزانه هاى معرفت و ابواب رحمت رسيده كه به پاره اى از آنها اشاره مى شود :
عَن أَبى عَبدِاللّهِ (عليه السلام) قال : مَا اجتَمَعَ أَربَعَةٌ قَطُّ عَلى أمر واحِد فَدَعوا إلاّ تَفَرَّقوا عَن إجَابَة(1) .
« امام صادق (عليه السلام) فرمود : هرگز چهار نفر بر كار واحدى جهت دعا به خاطر گشايش آن كار اجتماع نمى كنند مگر اين كه با مستجاب شدن آن دعا از يكديگر جدا مى شوند » .
قَال النَّبِىُّ (صلى الله عليه وآله وسلم) : لا يَجتَمِعُ أربَعونَ رَجلا فِى أمر واحِد إلاّ اسْتَجابَ اللّهُ تَعالى لَهُم حَتّى لَو دَعَوْا عَلى جَبَل لاَزالُوهُ(2) .
« پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : چهل مرد جهت دعا براى گشايش كارى واحد اجتماع نمى كنند ، مگر اين كه خداى تعالى دعايشان را مستجاب مى كند ، تا جايى كه اگر بر ضد كوهى دعا كنند آن را از ميان برمى دارند » .
عالم ربانى ، عارف عاشق ابن فهد حلّى بنا به روايت كتاب « وسائل الشيعه » در كتاب با ارزشش « عدّة الداعى » روايت مى كند :
إِنَّ اللّهَ أوحَى إلى عيسَى (عليه السلام) : يا عِيسَى ! تَقَرَّبْ إلَى المُؤمِنينَ ، وَمُرْهُم أَن يَدعُونِى مَعَكَ(3) .
« خدا به عيسى وحى فرمود : اى عيسى ! به جمع مؤمنين بپيوند ، و آنان را فرمان ده همراه تو به درگاه من دعا كنند » .
عَن أَبى عَبدِاللّهِ (عليه السلام) : قالَ : كانَ أبى (عليه السلام) إذا حَزَنَهُ أمر جَمَعَ النِساءَ وَالصِّبيانَ ثُم دَعا وَأمَّنُوا(4) .
« امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : پدرم همواره چنين بود ، هنگامى كه كارى او را محزون و غصّه دار مى كرد ، زنان و كودكان را به حال اجتماع گرد مى آورد ، آنگاه دعا مى كرد و آنان آمين مى گفتند » .