»قامت خميده«
»مرو مرو مرو مادر مادر مادر«
اى مادر جوونم از غصه‏ ها چه ديدى
از بس بلا كشيدى ديگه شدى زمين گير
كنار بستر تو شب تا سحر مى‏ شينم
يه عالمه گل زخم روى تنت مى ‏بينم
راه رفتنت تو خونه قلب منو سوزونده
تو زانوهاى خستت هيچ قوتى نمونده
»مرو مرو مرو مادر مادر مادر«
تا بارون غمت چشمات مادر شده تار
خون تو و محسن مونده رو ديوار
موهاى دختر تو چند روزه شونه مى‏ خواد
ولى بازوت شكسته ديگه بالا نمى ‏آد
عجّل وفاتىِ تو جون منو مى ‏گيره
دردت دوا نداره زينب برات بميره
هيچكسى مثل زينب اين جور تو رو نديده
زدى به خونه جارو با قامت خميده
»مرو مرو مرو مادر مادر مادر«


»قنوت شفا«
پاشو دخترت يه گوشه قنوت شفا گرفته
اولين باره كه اين جور دستش‏و بالا گرفته
براى خوب شدن تو به خدا رو زده زينب
با همين سنّ كمش خونه رو جارو زده امشب
براى دلخوشى تو كه چشات وا بشه از هم
با يه زحمتى نشسته شونه بر مو زده زينب
مث يك پرستو هستى كه توى قفس مى ‏افته
كه با هر نفس كشيدن به نفس نفس مى ‏افتى
نفست بند اومده باز لرزه داره بدن تو
وقتى كه آه مى ‏كشى وا ميشه زخماى تن تو
هر جايى رو كه مى ‏بينم گل زخم ريشه دُوونده
عكس يك لاله نشسته روى باغ پيرهن تو
گريه كن گريه عزيزم بغضتو نذار تو سينه
گريه كن يه كم سبك شى دواى غريبى اينه

»نهال آرزوها«

مرو مادر مرو مادر كه قلبم بى تو مى ‏گيره
مرو مادر مرو مادر كه بابا بى تو مى‏ ميره
مادر چه خوش بود آن زمانى كه به روى زانويت بودم
گهى چسبانده بر سينه گهى در پهلويت بودم
مادر بميرد آنكه خشكانده نهال آرزوى تو
الهى بشكند دستى كه زد سيلى به روى تو

»فروغ مهتاب«
اى كه قرار مى‏ برى از دل بى قرار من
داروندار حيدرى مرو تو از كنار من
تويى مرا گره گشا، بى تو چه مى ‏شود مرا
ز يار خود مشو جدا گره مزن به كار من
تو حامى ولايتى، به دست من امانتى
چرا خميده قامتى به كوى پر غبار من
اى كه شدى نقش زمين رحم بر اين خانه نشين
قلب خزانِ من ببين مرو تو اى بهار من
]واى مادرم(3) واى مادر[(2)
الا كه مام زينبى، ز غصه‏ها لبالبى
اى گل گلزار نبى مرو ز شاخسار من
تو هستىِ بوالحسنى، بى تو مرا چه ماندنى
فروغ مهتاب منى، بمان به شام تار من
حيدر كرّار منم، غيرت دادار منم
بى كس و بى يار منم، تويى يگانه يار من
]واى مادرم(3) واى مادر[(2)

»سفارش حسين«
غريبه‏ام من، كى نمى‏ دونه، دردمو تنها خدا مى ‏دونه
دلم مى ‏خواد يه بار ديگه دخترم‏و صدا كنم
اما ديگه نا ندارم كه تا لبامو واكنم
دلم مى‏ خواد يه بار ديگه شونه به موهاش بزنم
اما ديگه جون ندارم تا دستمو بالا كنم
دلم مى ‏خواد يه بار ديگه مثل تموم مادرا
دخترم‏و توى بغل بگيرم و نگاه كنم
دلم مى‏ خواد يه بار ديگه با اشك دونه دونه ‏ام
سفارش حسين‏و به اسير كربلا كنم
غريبه‏ام من، كى نمى ‏دونه، دردمو تنها خدا مى ‏دونه
دلم مى‏خواد يه بار ديگه با قد و قامت خمم
تكيه به زينبم كنم رو به سوى بابا كنم
دلم مى‏ خواد يه بار ديگه بدون رو گرفتن از
على و جمع بچه ‏ها خونه رو با صفا كنم
دلم مى ‏خواد يه بار ديگه مدافع على باشم
اين تن‏و جون خسته رو فداى مرتضى كنم
غريبه‏ام من، كى نمى ‏دونه، دردمو تنها خدا مى‏ دونه

»شب غم«
شب غم من سحر نداره، واى مادر
دلم به حال تو بى قراره، واى مادر
مى ‏ريزه از آسمون چشمام، واى مادر
ز درد پهلوى تو ستاره، واى مادر
مادر، مادر مرو(4)
اى ماه مهربان، طوباى قدكمان
از دست من مرو، مادر پيشم بمان، مادر
مادر، مادر مرو(4)
شب غم من...
مادر آزرده‏ اى، چون گل پژمرده ‏اى
در پيش چشم من، تو سيلى خورده ‏اى
مادر، مادر مرو(4)
گرفته ماه و وقت اذونه، واى مادر
رو گونه ‏ى ما خراشِ خونه، واى مادر
هر يه قدم رو زمين مى ‏شينى، واى مادر
ديگه نمونده راهى تا خونه، واى مادر
مادر، مادر مرو(4)
پاهات نداره توون مى ‏دونم، واى مادر
من تو رو تا خونه مى ‏رسونم، واى مادر
با گريه خاكاى چادرت رو، واى مادر
تا نبينه بابا مى ‏تكونم، واى مادر
بيمارِ حيدرى، ياسِ پيغمبرى
در بين كوچه‏ ها، گشتى نيلوفرى
مادر، مادر مرو(4)


»ديده‏ ى دريايى«
موج شرمنده شد از ديده‏ ى دريايى من
صبر بگذشت ز سر حدّ شكيبايى من
واكنان ديده كه شب تا به سحر خواب نداشت
كن تماشاى من‏و وضع تماشايى من
من همان دستِ خدايم كه ز پا افتادم
خيز و برپا و بكوش از پى برپايى من
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه(2)
گريه از بعد تو بر بودنِ من بايد كرد
دستى اى يار پىِ يارى و يارايى من
سر اگر بعد تو در چاه كنم حق دارم
چه كنم نيست كسى غمخور تنهايى من
باز اگر اشك مرا پاك كنى ممنونم
با همان دست كز او بود توانايى من