از هرچه کنی مرهم ریش اولیتر

دلداری خلق هرچه بیش اولیتر


ای دوست به دست دشمنانم مسپار

گر می‌کشیم به دست خویش اولیتر




ای دست جفای تو چو زلف تو دراز

وی بی‌سببی گرفته پای از من باز


ای دست از آستین برون کرده به عهد

وامروز کشیده پای در دامن باز