تفاوت مابین «ضرب‌المثل» و «اصطلاحات ضرب‌المثلی» در شکل، ساختار و عمل‌کرد آنهاست. امثال و حکم جمله‌ای است کامل با ساختمانی استوار بر پایه و اساسی غیرقابل‏تغییر، مانند:

  • تب تند زود عرق می‌کند!
  • هرکه بامش بیش، برفش بیشتر!
  • خواستن توانستن است!
  • آدم بی‏سواد کور است!

اصطلاحات ضرب‌المثلی، برخلاف امثال و حکم، عباراتی مصطلح و عمومی هستند که ابتدا باید در جمله‌ای جایگزین شوند تا عبارتی کامل حاصل آید. این عبارت کامل نیز برحسب قید زمان، فاعل و مفعول متغیر است، مانند:

  • پا توی کفش کسی کردن
  • دُم خود را روی کول گذاشتن
  • بی گُدار به آب زدن
  • گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
  • کلاه خودت را قاضی کردن
  • کلاه خود را سفت چسبیدن

این اصطلاحات ضرب‌المثلی، بدون قرار گرفتن در یک جملهٓ کامل، فاقد خصلت‌های ضرب‌المثل خواهد بود؛ لذا تفهیم عبارات اصطلاحیِ یادشده با اضافات مقدور است، مانند:

  • پایت را تو کفش بزرگ‌تر از خودت نکن!
  • از ترس، دُمش را روی کولش گذاشت و دررفت!
  • بی گُدار به آب نزن که پشیمان می‌شوی!
  • تو اول گلیم خودت را از آب بیرون بکش، ...!
  • تو اول برادریت رو ثابت کن

بنابراین، عبارات ضرب‌المثلی را می‌توان به‏عنوان مواد اولیه (خام) یک اصطلاح ضرب‌المثلی تعریف نمود: اصطلاحات ضرب‌المثلی، عباراتی هستند که معنا و مفهوم آنها با معنی هریک از کلماتِ تشکیل‏دهندهٓ آن، نسبت مستقیم نداشته‏باشد، مانند:

  • گربه در انبان فروختن
  • گربه را در (دَمِ) **** کشتن
  • دل دادن و قلوه گرفتن

مفهوم و پیام این اصطلاحات مثلی با کلمات (گربه، انبان، ****، دل و قلوه...) هیچ‏گونه رابطهٓ فیزیکی (ارگانیک) ندارد. به‏عبارت‏دیگر، معنی جمله از کلمات تشکیل‏دهندهٓ آن جمله قابل دریافت نیست. این اصطلاحات تصویری (مجازی) فاقد شجره‌نامه‏اند و ریشه و ماًخذ آنها به‏مرورزمان محو شده‌است.
اشاره شد که امثال و حکم در شکل، ساختار و عمل‏کرد خود از ضرب‌المثل متمایز می‌شود و به‏عنوان مواد اولیه‌ای محسوب می‌گردد که باید در جملهٓ کاملی به‏کار گرفته شود تا خصلت ظاهریِ ضرب‌المثل را به‏نمایش بگذارد. عبارات و اصطلاحات ضرب‌المثلی، با هرنوع آرایش و پیرایشی تبدیل به امثال و حکم نخواهند شد. امثال و حکم دارای سنت و اصالت لایزالی است که در اذهان عموم نقش گرفته و دارای رسالت آموزشی و حامل پیام و تجربهٓ زندگی است. درصورتی‏که عبارات ضرب‌المثلی به هر میزان که استقلال معنا و رسالت پیام‏آوری داشته‏باشد، بازهم به‏تنهایی قادر به انجام رسالت خود نیست و همیشه متکی بر جمله و پیش‏درآمدی توضیحی است. معهذا، خط فاصل دقیقی نمی‌توان بین ضرب‏المثل و اصطلاح ضرب‏المثلی کشید، به‏خصوص که در زبان‏های مختلف، این خط فاصل به‏طور قابل‏ملاحظه‌ای تغییر می‌یابد. استاد «کارل فریدریش ویلهلم واندر»، گردآورنده و مؤلف 250,000 امثال و حکم و اصطلاحات ضرب‌المثلی در پنج جلد، در مقدمهٓ کتابش به این سؤال پاسخ می‌دهد:
"از گوشه و کنار و از زبان بعضی از منقّدان شنیده می‌شود که تفکیک امثال و حکم را از اصطلاحات ضرب‌المثلی ترجیح داده و پیشنهاد کرده‌اند که مجموعهٓ «امثال و حکم» باید فقط دربرگیرندهٓ امثال و حکم باشد. اولاً خط فاصل بین این دو مقوله در حالات مختلف غیرقابل‏تشخیص و تفکیک است، زیرا یک پیام خاص در مقطعی خاص به‏وسیلهٓ امثال و حکم، و جایی دیگر به‏وسیلهٓ اصطلاح مَثَلی بیان شده‌است که این‏جانب با هیچ معیاری امکان تجزیه و تفکیک آنها را ندارم. دوم اینکه، رسالت ادبی و فرهنگیِ «امثال و حکم» با پیشنهاد فوق به‏شدت خدشه‏دار شده و درصورت عملی شدن چنین پیشنهادی،این مجموعه فاقد ارزش بنیادین خواهد شد."