سكوت ، تو ، من



بگو ، دوباره صدايم كن
دوباره در ذهنت مرا به ياد بياور
اسمم ، يادم و نوشته هايم …

نگاهم كن كه مدتي است نديده ام نگاهت را ...
نگاه كن ، ببين چه ساده شكستم !
چه ساده و تنها
به فراموشي سپرده شدم ...
ببين منم نشسته به زانوي غم ...
اكنون من ، تنها ،در زمزمه سرد زمستان

در آغاز بهاری بی فروغ...
به ياد تو سكوت ميفروشم ...



سکوت ميفروشم و لبخند ميخرم ...