[ممنون سير شدم مي خام با اجازتون استراحت كنم l
برو بخاب مادر
راستي خانم جان عمو گفت شب دير مياد براش صبر نكنيد . من با اجازتون يه تلفن به ماما ن بزنم
اينجا خونه ي خودته مادر . ديگه اجازه نگيري ها .
[با تلفن رفتم توي اتاقم مامان بهونه بود مي خاستم به نازي زنگ بزنم . اول زنگ زدم به مامان تا دروغ نگفته باشم
[سلام مامان خسته نباشيد
سلامت باشي چه خبر مهرداد كجاست؟
نمي دونم .. چرا مامان به جاي اينكه در مورد من سوال كنه در مورد مهرداد سوال مي كنه – شركته ؛ شما صددرصد نمي تونين فردا بياين ؟
نه مادر نمي تونم . امشب اونجا هم نمي تونم بيام
من امروز پام توي مدرسه پيچ خورده .
شكسته؟
نه ولي درد مي كنه . نمي تونين امشب بياين؟
اگه حالت بده بيام وگرنه نمي تونم بيام . مهرداد شب كي مياد
نمي دونم كاري نداريد ؟
نه خداحافظ
مامان به من و مهرداد شك كرده . همش مي خاد ببينه اون كجاست . اصلا" براش ديگه مهم نيستم بهش مي گم پام پيچ خورده مي گه مهرداد كجاست . اخه اين دوتا چه ربطي بهم دارن . دلم گرفته بود .اشكم سرازير شد . صبر كردم تا اروم تر بشم بعد به نازي زنگ زدم .
سلام
سلام چه خبره ؟ منو تو يك ساعت نيست از هم جدا شديم
نازي نمي دونم چرا حالم خوب نيست .... جريان را براي نازي تعريف كردم
واقعا" كه اگه من جاي مهرداد بودم از ماشين پرتت مي كردم بيرون.
نازي اگه مسخره بازي در بياري قطع مي كنم
خب قطع كن دختر لوس.. خب بجاي اينكه خودتو تو دلش جاي كني اين كارها رو مي كني
راست مي گي
]خب معلومه .با كارات بهش بفهمون دوسش داريولي نه به طور مستقيم بعد كه مطمئن شدي اونم عاشقت شده بهش اعتراف كن .تمام شد به همين راحتي .راستي ستاره وقتي داشتي سوار ماشين مي شدي مزاحمه رو ديدي؟
نه اونجا بود؟
اره همين طور داشت نگاهت مي كرد يادم رفت تو ماشين بهت بگم از بس عموت بامزه است . چه جوري دلت مياد اذيتش كني؟
بسه ديگه تو هم . چه خاكي تو سرم كنم اگه جلوي مهرداد يه كاري كنه .
تا دير نشده خودت بگو.
اخه روم نمي شه مي ترسم در موردم طور ديگه اي فكر بكنه
ستاره جون مامانم صدام مي كنه شمارت رو بده بعد بهت زنگ مي زنم تا ببينم چه جوري..... اومدم مامان .......اشتي كردي
بنويس
خداحافظ.
گوشي رو قطع كردم . نازي راست مي گفت . اول بايد يه امتحاني بكنم ببينم پروانه را فراموش كرده كرده يا نه ، بعد بهش بفهمونم دوسش دارم . چقدر خوب بود خانم جان عادت داشت بعد از ناهار بخابه .من راحت تر بودم . چند بار وسوسه شدم توي اتاق مهرداد برم ولي با خودم مي گفتم اگه بفهمه از دستش ناراحت مي شم. نمي دونستم چي كار كنم توي هال رفتم . صداي در خونه اومد . پرده را كنار زدم مهرداد بود با يه جعبه كادو ،تا منو ديد دست تكون داد . من جا خوردم قرار بود شبم دير بياد ول يخالا اومده اونم با يه كادو . اون كه از دست من ناراحت بود پس چطور حالا .
سلام ستاره خانم
سلام چه زود برگشتين ؟
اگه بخاي برم
نه منظورم اين نبود