515151
على (عليه السلام ) در مقررات خدايى ، مرد خشنى است
خشونت يعنى چه ؟ خشونت ، يعنى كشتن ، كتك زدن زندانى كردن ، بد اخلاقى كردن ، تندى كردن ؛ خشونت ، يك امر واضح و يك معناى بديهى است الان چند ماه است كه در بعضى از مطبوعات ما دايم دنبال مى شود كه خشونت خوب است يا بد است ، فلان كس طرفدار خشونت است ، فلان كس مخالف خشونت است يا اسلام خشونت را قبول دارد، يا قبول ندارد آيا اين مساءله اينقدر مهم و مشكل ساز است يا نه ، پشت سر اين قضيه نيتهاى ديگرى هست ؟!
اسلام درباره ى خشونت نظر روشن و واضحى دارد. اسلام استفاده از خشونت را اصل قرار نداده است ؛ اما در مواردى كه خشونت قانونى باشد؛ خشونت را نفى كرده است ما دوگونه خشونت داريم ؛ يك خشونت قانونى ، يعنى قانون يك خشونت را اعمال مى كند؛ مى نويسد كه اگر فلان كس اين كار را كرد او را به زندان ببرند؛ اين خشونت است اما اين خشونت بد نيست ؛ اين خشونت در برابر تجاوز به حقوق انسانهاست ؛ اين خشونت در مقابل آدم بى قانون است ؛ اين خشونت در مقابل متجاوز است . اگر در مقابل متجاوز خشونت اعمال نشود تجاوز در جامعه زياد مى شود اين جا خشونت لازم است يك خشونت هم خشونت غير قانونى است ؛ مثلا يك نفر بيجا، خودسر، خودراى ، بر طبق ميل خود، برخلاف قانون ، بر خلاف دستور، نسبت به كسى اعمال خشونت مى كند، يك سيلى به گوش كسى مى زند؛ آيا اين خوب است يا بد است ؟ معلوم است كه اين بد است ؛ در اين شكى نيست .
اسلام درباره معاشرت و اخلاق فردى پيامبر مى فرمايد،: فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك (78) پيامبر را به خاطر نرمش او، به خاطر لينت او در برخورد با مردم ، ستايش مى كند؛ مى گويد تو غليظ و خشن نيستى . همين قرآن در جاى ديگرى مى گويد يا ايها النبى جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم (79) با كفار و منافقان با خشونت رفتار كن ، همان ماده ى غلظ كه در آيه ى قبلى بود، در اين جا هم هست ، منتها آن جا با مومنان است ؛ در معاشرت است ؛ در رفتار فردى است ؛ اما اين جا در اجراى قانون و اداره جامعه و ايجاد نظم است ؛ آن جا غلظت بد است اين جا غلظت خوب است . آن جا خشونت بد است اين جا خشونت خوب است .
پيامبر اكرم وارد مكه شد؛ با مردمى روبرو گرديد كه سيزده سال او را اذيت و تكذيب كرده و شكنجه كرده بودند همه سختيها را بر سر او آورده بودند؛ اما به همه آنها گفت كه شماها آزاديد؛ از آنها انتقام نگرفت ؛ ولى در همان سفر پيامبر عده يى را كه با نام ذكر كرد و گفت هر كجا اينها را يافتيد بكشيد در ميان آنها چهار نفر زن و چهار نفر مرد بود اين جا خشونت لازم بود اما آنجا نرمش لازم بود.
اسلام در مورد تشخيص گناه مى گويد كه تجسس نكنيد، دنبال نكنيد؛ در پى گناه اين و آن نگرديد بيخودى افراد را متهم و گنهكار نكنيد اما آنجايى كه گناه ثابت مى شود مى فرمايد و لاتاخذكم بهما راءفة فى دين الله (80 ) شما بايستى اين گنهكار را مجازات كنيد؛ مبادا نسبت به آنها راءفتى احساس ‍ كنيد.
اسلام دين جامعى است ، دين يك بعدى نيست . آنجايى كه حكومت اسلام در مقابل زور و تجاوز و اغتشاش و تعدى از قانون قرار مى گيرد، بايستى با قدرت با قاطعيت با خشونت ، از اسم خشونت كه نبايد ترسيد - رفتار بكند؛ اما آنجايى كه در مقابل آحاد مردم و براى كمك به مردم است ، نه ؛ آنجا رفتار عمومى حكومت اسلامى با مردم خود با رفق و مداراست ؛ عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمومنين رئوف رحيم (81 ) در سختيهايى كه بر شما وارد مى شود؛ پيامبر رنج مى بيند. هميشه همين طور است ؛ هر سختى كه به مردم وارد بيايد، پيداست آن كسانى كه دلسوز مردم هستند داغدار مى شوند و رنج مى بينند؛ لذا آنجا، جاى آن است ؛ اين هم جاى اين است .
وقتى كه پيامبر در سال هشتم هجرى براى حج آخر - حجة الوداع - به مكه رفته بودند، اميرالمؤ منين در يمن ماءموريت داشت . پيامبر اميرالمؤ منين را به يمن فرستاده بود، براى اينكه در آن جا دين را به آنها ياد بدهد زكات آنها را بگيرد و به آنها كمك كند. وقتى اميرالمؤ منين شنيد كه پيامبر به حج رفته است ، به سرعت خود را به مكه رساند. از مردم يمن مبالغى زكات گرفته شده بود كه در بين آنها مقدارى حله ى يمنى هم بود؛ يعنى لباسهاى ساخت يمن آن روز كه خيلى مطلوب و مقبول بود. اميرالمؤ منين فرصت نداشت تا با اين كاروان حركت كند؛ عجله داشت تا خودش را به پيامبر برساند؛ لذا يك نفر را در راءس آن كاروان گذاشت كه آن اموال را بياورد؛ خودش را هم به پيامبر در مكه رساند كه اول اعمال حج پيامبر باشد. بعد كه آن كاروان رسيد، اميرالمؤ منين سراغ آنها رفت ؛ اما ديد كه آنها حله هاى يمنى را در نبود اميرالمؤ منين بين خودشان تقسيم كرده اند و هر كدام يك حله زيبا پوشيده اند و آمده اند! فرمود چرا اينها را پوشيده ايد؟ گفتند غنيمت و زكات است ؛ لذا متعلق به ماست فرمود تا قبل از اينكه به پيامبر برسد - به تعبير امروز، به خزانه وارد بشود - قابل تقسيم نيست ؛ اين خلاف مقررات و خلاف دين است ؛ لذا حله را از آنها گرفت ؛ بعضى نمى دادند، اما بزور از آنها گرفت . طبيعى است كه اگر از كسى امتيازى را بگيرند، چنانچه خيلى مومن نباشد، ناراحت مى شود. پيش پيامبر آمدند و از اميرالمؤ منين شكايت كردند! پيامبر فرمود چرا شكايت مى كنيد؛ مگر چه شده است ؟ عرض ‍ كردند كه اميرالمؤ منين آمدند و اينها را از ما گرفت پيامبر در جواب آنها گفت على را بر اين كار ملامت نكنيد؛ انه خشن فى ذات الله او در مساءله ى مقرارات خدايى ؛ مرد خشنى است .
آن مرزى كه اسلام مشخص مى كند، همين است : خشونت قانونى . خشونت قانونى ، امرى است كه نه فقط خوب است ، بلكه لازم است . خشونت غير قانونى ، نه فقط بد است ، بلكه خيانت است ؛ بايد با آن مقابله بشود؛ اين نظر اسلام است ؛ اين ديگر حالا بحث و جدل ندارد كه كسانى بيايند و بدون اطلاع از مبانى اسلامى و بدون آگاهى از حقايق امر، صفحات بعضى از مطبوعات را با تيترهاى محرك و مهيج و گمراه كننده پر كنند! البته دشمنانى كه مايلند مردم سر اين بحثها باهم درگير بشوند، غرض ديگرى دارند و آنها كه خشونت را يك امر كلى مى دانند و بين خشونت قانونى و غير قانونى فرق نمى گذارند آنها با خشونت قانونى مخالفند. آنها مى گويند كه اگر كسى در خيابانهاى تهران اغتشاش به راه انداخت امنيت مردم را به هم زده ، اموال مردم را تضييع كرد و بچه هاى مردم را به خطر انداخت ، با او برخورد نشود؛ چون خشونت است ؛ اما خود آنها در اطراف دنيا خشن ترين و فجيع ترين خشونتها را انجام مى دهند! الان همين رژيم صهيونيستى - كه راديو آن ، يكى از مروجان ضديت با خشونت است و مرتب شعار ضد خشونت مى دهد - روزانه جنوب لبنان را بمباران مى كند و زن و بچه و كوچك و بزرگ را از بين مى برد، رفقايشان هم در اطراف دنيا - اينهايى كه رسانه هاى جهان را دارند - همين طورند.
(82)