49932299639013682790
نقش شعر خوب در مدح اهل بيت عليهاالسلام
49932299639013682790
مقام فاطمه زهرا سلام الله عليها در خور آن است كه عقول برجسته ى انسانهاى بزرگ ، در اصيلترين رشته هاى تفكرشان بينديشند و زبانهاى فصيح ترين و بليغ ‌ترين گويندگان و شعرا و سرايندگان ، آن انديشه ها را در قالب كلمات بياورند و سرشارترين ذوقها و جوشانترين طبعهاى فياض و سيال هنرمندان و شاعران ، آنها را به صورت شعر و سخن منظوم ، با بهترين گويشها و حنجره ها بيان كنند. اگر اين طور بشود، شايد ذهن بشر متوسط امروز و ما كه از معارف حقيقى الهى دوريم و كشش نداريم كه در ذهن و دل و روحمان ، حقايق والا و متعالى را درك بكنيم ، بتوانيم گوشه يى از فضايل و مدايح و مناقب و محامد اين بزرگوار را بفهميم و درك كنيم .
وقتى انسان به رواياتى كه مربوط به فاطمه ى زهرا سلام الله عليها مى باشد و از ائمه عليهم السلام صادر شده است ، مراجعه مى كند، مى بينيد زبان معصومين عليهم السلام نسبت به اين بزرگوار آن چنان زبان ستايش و خضوع و خشوع است كه براى كسى كه مقام والاى فاطمه ى زهرا عليهاالسلام را ندانسته باشد، ممكن است مايه ى تعجب بشود. از خود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه پدر و مربى اين مخدره ى بزرگوار بود، تا اميرالمؤ منين كه همسر او بود و تا فرزندان او - ائمه عليهم السلام هر كدام راجع به زهراى اطهر، جمله يى سخن گفته اند و آن را با زبان تعظيم و ستايش بيان كرده اند. اين ، نشان دهنده ى آن مقام والا و توصيف ناشدنى است كه حقيقتا براى ذهن قاصر ما، آن علو درجه ى معنوى و ملكوتى ام الائمه النجباء عليهاسلام الله قابل درك نيست و ما به قدر فهم خود، ممكن است رشحه يى از رشحات را درك كنيم ...
شما در بين كلمات ، ائمه عليهم السلام يا سيره ى آن بزرگواران كسى را كه دارى چنين خصوصيتى است و اين گونه مورد توجه ويژه قرار داده باشند، كمتر مى بينيد؛ مگر آن افراد بسيار برجسته - مثل هشام بن حكم يا مؤ من الطاق - كه اينها در بين رجال شيعه ، بى نظير و يا بسيار كم نظير بودند. ائمه عليهم السلام ، امثال هشام و مؤ من الطاق را ستايش ‍ مى كردند و مورد و مورد توجه و علاقه قرار مى دادند؛ اما آن كسانى كه همين مدح و بيان فضايل را به زبان شعر بيان مى كردند - ولو آنچه كه مى گفتند، در حد اوج سخن هشام بن حكم نبود - مورد توجه و نوازش ‍ و احترام و تجليل و تكريم قرار مى دادند. علت اين كار چيست ؟
شما ببينيد امام باقر و يا امام سجاد عليهما الصلاة و السلام نسبت به فرزدق چه محبتى انجام دادند؛ در حالى كه فرزدق جزو شعراى اهل بيت نيست . او يك شاعر دربارى وابسته ى به دستگاههاى قدرت و يك آدم معمولى بود كه يك ديوان پر از شعر، راجع به همين حرفها و مبتذلاتى كه شعراى آن روز بر زبانشان جارى مى كردند، داشت ؛ ليكن چون يك بار وجدان او بيدار شد و در مقابل قدرت ، حق را بيان كرد - آن هم به زبان شعر - شما ببينيد كه امام سجاد عليه الصلاة و السلام چه محبتى نسبت به او انجام مى دهد. با بقيه ى شعرايى كه مربوط به اهل بيت بودند - مثل كميت و دعبل و سيد حميرى - و بقيه ى كسانى كه جزو شعراى اهل بيت محسوب مى شدند و به آنها علاقه مند بودند، همين وضعيت را داشتند.
خيلى از اينها شعرايى هستند كه اگر چه نسبت به اهل بيت علاقه هم دارند اما همه ى شعرشان درباره ى اهل بيت نيست . شما ديوان دعبل خزائى را كه نگاه كنيد، اين طور نيست كه از اول تا آخر، مدح اهل بيت را گفته باشد. خير، او يك شاعر است ؛ ولى شعر او سياسى و در جهت افكار و عقايد و محبت اهل بيت عليهم السلام و جزو پيوستگان به اين خاندان است . ولايت يعنى پيوستن و وصل شدن و جزو پيوستگان و مواليان اهل بيت عليهم السلام قرار گرفتن . ببينيد اين دعبل و همين طور كميت و ديگران - چه قدر در دنياى تشيع و در زمان ائمه عليهم السلام مورد احترام و تجليل بوده اند. علتش چيست ؟
آن چيزى كه جناب دعبل خزاعى در قصيده ى مدارس آيات بيان كرده ، يا آن چيزى كه كميت بن زيد اسدى در قصايد سعبه ى هاشميات بيان نموده ، يا آن حرفهايى كه سيد حميرى رضوان الله عليه در اشعار خود ذكر كرده است ، بيش از حرفهايى كه بقيه ى شيعه مى گفتند و براى هم بيان مى كردند، نيست ؛ اما چرا در نظر ائمه عليهم السلام ، اين سخنان ارزش بيشترى پيدا مى كند؟ چون شعر است . آقايان ، به اين نكته توجه كنند. مگر شعر چه خصوصيتى دارد؟ چون تاءثير شعر در ذهن مخاطب سخنور توانا گوياتر است . يك بيت يا يك مصرع شعر، در ذهنها مى ماند و مردم آن را مى فهمند و تكرار مى كنند و نتيجتا ماندگار مى شود.
گاهى مى بينيد كه براى حفظ يك بناى اعتقادى يا عاطفى ، آن قدر كه يك شعر اهميت دارد، چندين كتاب اهميت ندارد. همين دوازده بند معروف محتشم كه جزو اشعار قديمى مرثيه و مصيبت است ، با اين كه مطالبى در اين كتاب و در اين دوازده بند هست چيزى نيست كه امثال او، شبيه اين مطالب را در كتابهاى خود نياورده باشند؛ در عين حال ، اشعار او تاءثير خاصى دارد. غالبا هم چيزهايى ذوقى است .

گر چشم روزگار بر او فاش مى گريست

خون مى گذشت از سر ايوان كربلا

آن چنان حادثه ى كربلا را براى مخاطب تصوير مى كند كه اين مفاهيم با همه ى بار اعتقادى و عاطفى و انسانى و سياسى فكرى ، در اعماق جان مستمع نفوذ مى كند. اهميت اين اشعار چنين است .

باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است

بازين چه نوحه و چه فغان و چه ماتم است

ببينيد اصلا با يك هنر و ذوق و ارايه ى سخن و به شكل خاصى ، دل را متوجه مى كند، اهميت شعر، اين است .
رفتار ائمه عليهم السلام اين گونه بود كه دعوت شعرى را تقويت مى كردند. فقط ائمه هم نبودند كه اين كار را مى كردند؛ نقطه مقابلشان هم همين طور بودند. يعنى همين خلفاى بنى اميه و بنى عباس ، براى پيشرفت كار خود، محتاج شعر بودند و به شعرا پولهاى گزاف مى دادند تا براى آنها شعر بگويند. شعرا هم مى گفتند؛ چون پول و رشوه در ميان بود حتى گاهى اوقات ، بعضى از شعراى متمايل به اهل بيت ، براى آنها هم شعرى مى گفتند؛ براى اين كه پولى بگيرند.
امام باقر عليه الصلاة و السلام در مجلسى نشسته بودند. كثيره عزه كه يكى از شعراى معروف عرب است و متمايل به اهل بيت بود، او هم در جلسه حضور داشت حضرت به او رو كردند و گفتند امتدحت عبدالملك تو مدح عبدالملك را گفتى ؟ ملامتش كردند. در صدد عذر آوردن بر آمد. گفت : من چيزى در ستايش عبدالملك نگفتم . نگفتم كه تو امام الهدى هستى . حضرت تبسم كردند و چيزى نگفتند. در اين بين ، كميت از آن طرف مجلس بلند شد و بنا به خواندن آن قصيده معنى خودش - كه در مدح اهل بيت عليهم السلام بود - كرد:

من لقب متيم مستهام

غير ما صبوه و لا احلام

آنها هم دنبال شعر بودند. خلفا به شاعران پول مى دادند، براى اين كه مثلا در مدح بنى اميه يا بنى عباس و در باب اين كه اينها برحقند، شعر بگويند. امروز هم پول مى دهند و مى گويند به ابتذال بكشيد و اسلام را قدح كنيد و اهل بيت را مورد مذمت قرار بدهيد و شيعه را خراب كنيد. الان در دنيا دهها نويسنده ى مزدور قلم به مزد وجود دارند كه صاحب ذوق و هنر هم هستند و از اين پولهاى بى حساب دلارهاى نفتى مى گيرند و كتاب مى نويسند. من - به قول مشهديها - برى كتاب از همين مواردى كه اينها عليه اسلام و تشيع و امام رحمه الله و جمهورى اسلامى و ماها نوشته اند، دارم . تبليغات است ديگر؛ تبليغات با شيوه هاى خوب ، اما با محتواهاى بد. ببينيد چه قدر قضيه اهميت دارد. (37)