توجه نظرى و عملى به قرآن در سيره پيشوايان
عظمت قرآن
نظر به اين كه حقيقت قرآن، كلام الله است و از اين جهت از توحيد افعالى الهى نشإت مى گيرد، مقام بسيار ارجمندى دارد كه در مقايسه با عترت، گرامى تر است. از اين رو در وصيت معروف رسول خدا(ص) آمده: «من در ميان شما دو يادگار گران قدر را مى گذارم كه اگر از اين دو پيروى كنيد، هرگز بعد از من گمراه نخواهيد شد و اين دو قرآن و عترت من هستند كه از همديگر جدا نشوند تا در قيامت در كنار حوض كوثر نزد من آيند، بنگريد كه چگونه اين دو را جانشين من خواهيد كرد.»
در اين تعبير آمده:
«إحدهما إعظم من الاخر، كتاب الله حبل ممدود من السمإ الى الارض؛ مقام يكى از اين دو، يعنى قرآن كتاب خدا، ارجمندتر از ديگرى (عترت) است كه ريسمان (وحى) كشيده شده از آسمان به سوى زمين است.» [1]
پيامبر(ص) اين دو (قرآن و عترت) را ثقلين ناميد.
واژه ثقل به معناى خطير، عظيم و گران قدر است،
سپس قرآن به عنوان ثقل اكبر و عترت به عنوان ثقل اصغر (و به تعبير بعضى، قرآن به عنوان ثقل كبير، و عترت به عنوان ثقل صغير) ناميده شدهاند.
بنابراين حقيقت قرآن از نظر مقام دردرجه بسيار بالايى بوده و معجزه جاويد پيامبر اسلام(ص) است كه چيزى بلند مقام تر از قرآن نداريم.
البته پيامبر(ص) در اين وصيت، به طور مكرر تذكر داد كه اين دو (قرآن و عترت) از هم جدا نشوند، يعنى اگر كسى فقط قرآن را پيروى كند و بگويد «حسبنا كتاب الله؛ قرآن براى ما كافى است» معنايش اين است كه قرآن را برخلاف وصيت پيامبر(ص) از عترت جدا نموده است، پيامبر(ص) به قدرى به موضوع عدم افتراق اين دو توجه داشت كه در خطبه غدير خم در حضور بيش از صد هزار مسلمان، دست على(ع) را گرفت و بالا برد و به مردم نشان داد و فرمود:
«هذا على مع القرآن والقرآن مع على لا يفترقا حتى يردا على الحوض؛
اين على(ع) با قرآن است و قرآن با على(ع) است، اين دو از همديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر درقيامت با هم بر من وارد گردند.» [2]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)