باران می زند...
قطار اما
به راه می افتد
بی اعتنا،
به دانه های باران
به اشکهای من...
***
تو را می خوانم
چونان کویر تشنه
باران را....
باران می زند...
قطار اما
به راه می افتد
بی اعتنا،
به دانه های باران
به اشکهای من...
***
تو را می خوانم
چونان کویر تشنه
باران را....
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)