قصه رفتن استیلی: افسوس برای تماشاگران پرسپولیس!

کاش عاقلی از راه برسد و تماشاگران پرسپولیس را انذار دهد که سرنوشت اخروی تان را به برد و باخت یک تیم فوتبال گره نزنید.
200984 504

عصر ایران ورزشی، اهورا جهانیان -
حمید استیلی در برنامه نود، همان استیلی همیشگی بود: مظلوم و با حجب و حیا. استیلی صدای بلندی ندارد و در فوتبال ایران، به قول مجید جلالی، صداهای بلند به گوش می رسد.

نگاهی به کارنامه مربیگری مجید جلالی و علی دایی، به خوبی نشان می دهد که کدام یک از این دو مربی، قابلیت های بیشتری دارند. مجید جلالی را همه به عنوان مربی ای درجه یک در فوتبال ایران می شناسند اما علی دایی را کمتر کسی مربی بزرگی می داند. با این حال صدای بلند دایی، موجب می شود که او مربی پرسپولیس و تیم ملی شود و نرمخویی جلالی، او را در حاشیه فوتبال ایران نگه می دارد.

استیلی نیز چونان جلالی، نرمخو و غیرپرخاشگر است. با کسی دعوایی ندارد. ماهها از تماشاگران پرسپولیس فحش های چارواداری شنید و دم نزد. بسیاری معتقد بودند که استیلی از پرسپولیس نمی رود تا مدیرعامل پرسپولیس مجبور به اخراج وی و پرداخت کل مبلغ قرارداد او شود. اما استیلی امیدوار بود که قهرمانی جام حذفی را در کنار عنوانی نسبتاً آبرومندانه برای پرسپولیس کسب کند. زمانی که قهرمانی در جام حذفی منتفی شد، حمید استیلی نیز کاسه کوزه اش را جمع کرد و از پرسپولیس رفت.

عملکرد فنی استیلی در پرسپولیس البته قابل دفاع نبود. حمید استیلی در استفاده درست از علی کریمی و وحید هاشمیان اشتباهات فراوان داشت. تیمش ضعیف بازی می کرد و خودش نیز تصمیاتش به عنوان مربی، حاکی از تیزبینی و هوشمندی چشمگیری نبود. اما مگر فقط استیلی چنین مشکلاتی در فوتبال ایران داشته است؟

پیش از استیلی، پرسپولیس علی دایی نیز خوب بازی نمی کرد. چند سال پیشتر، پرسپولیس دنیزلی اگر چه خوب بازی می کرد اما در نتیجه گیری ناکام بود. نه در لیگ برتر قهرمان شد و نه در جام حذفی. اما شاید در تاریخ باشگاه پرسپولیس، هیچ مربی ای به اندازه استیلی از تماشاگران این تیم دشنام نشنیده باشد. چرا چنین شد؟ چون که استیلی ناکام بود.

اما بد نیست نگاه دیگری به پدیده فحاشی علیه حمید استلی داشته باشیم؛ شاید که نکته ای نو در آن نهفته باشد.

لیگ برتر فوتبال ایران، یکی از عقب مانده ترین لیگ های فوتبال جهان است. این حقیقتی است که هر فوتبال شناسی آن را تایید می کند. مهمترین دلیل این مدعا این است که فوتبال ایران در جهان فوتبال به شدت عقب مانده است. ما در تاریخ فوتبال خود سر جمع سه بار به جام جهانی رفته ایم و آخرین باری که هم که در این مهمترین تورنمنت بین المللی فوتبال حاضر شدیم، جزو سه تیم آخر جام جهانی بودیم!

در سطح آسیا نیز دیگر سال هاست که جزو سه تیم اول قاره نیستیم و احتمالاً در آینده نیز حال و روز بدتری خواهیم داشت. کیفیت فنی و ساختاری باشگاههایمان نیز رسوایی فاش تر از آفتابی است بی نیاز از توصیف! پس در این بساط عقب ماندگی ساختاری و مزمن، چرا این گونه دیوانه وار به زمین و زمان فحش می دهیم تا توپی از خط دروازه حریف بگذرد و گلی به ثمر برسد؟ برای اینکه لحظه ای مصیبت های تاریخی ریشه دارمان را فراموش کنیم؟

ظاهراً فوتبال در این دیار به داروی مخدری بدل شده است برای تسکین و فراموشی دردهای اجتماعی و اقتصادی و ... از جامعه نابهنجاری که قوی ترین مردش به ضرب دشنه ستم به خون خویش می غلطد و زنان خیابانی و ..... در آن به پدیده ای رایج بدل شده است، شاید هم نباید انتظار ادب و کنش اخلاقی در حوزه ورزش داشت؟

شاید استیلی باید خدا را شکر کند که تماشاگران پرسپولیس فقط به خانواده او فحش دادند و بیش از این با او جفا نکردند. حمید استیلی در برابر بی ادبی های مستمر تماشاگران پرسپولیس، هیچ گاه جامه ادب از تن گفتار خویش برنکند. نه به بازیکنانش تاخت، نه به داور و نه به عناصر تیم حریف.

هر چه بود استیلی رفت و دیر یا زود مربی دیگری جای او را می گیرد. آن مربی نیز اگر ناکام باشد، دشنام می شنود و تحقیر می شود و سرانجام می رود پی کارش! اما خوب است تماشاگران پرسپولیس لختی با خود بیندیشند که این فوتبال عقب مانده بی در و پیکر، ارزش این همه فحاشی و بی اخلاقی را دارد؟

در این یازده سالی که لیگ برتر در ایران برگزار می شود، پرسپولیس دو بار قهرمان لیگ شده است. آن دو باری هم که قهرمان شده، در کوران بازی های لیگ قهرمانان آسیا، پرّ کاهی در مصاف تندباد بوده است. یعنی بی هیچ دستاوردی از لیگ قهرمانان آسیا کنار رفته است.

امسال پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا بازی خواهد کرد و همه خواهیم دید که این تیم مجدداً ناکام و بی نصیب از این تورنمنت نه چندان باکیفیت فوتبال آسیا، به خانه بازمی گردد.

پرسپولیسی ها قبلا فوتبال را می باختند اما اکنون فوتبال و اخلاق را یکجا باخته اند. حمید استیلی انسان مودب و متواضعی است. هیچ انسان متواضعی جاودانه منفور نمی ماند. نفرت کنونی از استیلی دیر یا زود از بین می رود ولی آنچه باقی می ماند، رفتار نفرت انگیز و بی اخلاقی نهادینه شده تماشاگران پرسپولیس است.

برای بردی کوچک در فوتبالی عقب مانده، مادر حمید استیلی هدف زشت ترین دشنام ها قرار گرفت؛ و این آیینه تمام نمای فوتبال زشت و مشمئزکننده ایران امروز است.

تماشاگران پرسپولیس البته با دشنام های زشتی که نثار استیلی کردند، به هدف خود رسیدند: استیلی استعفا کرد و رفت. اما آنها مصداق این سخن امیرالمومنین بودند که فرمود: هر کس خیری را به شیوه ای شر محقق کند، خود اولین مغلوب آن شر است ( نقل به مضمون ).

شاید کسانی خرده بگیرند که این موشکافی های اخلاقی در باب تماشاگران فوتبال، نابجا است و با آنها نباید زیاد سخت گرفت. چنین حامیان دوست نمایی، ورزشگاههای فوتبال را چونان محل عقده گشایی جماعتی ناکام و ناخرسند از مشکلات زیستن در این زمانه پررنج می خواهند و بی آنکه تصریح کنند، معتقدند که ورزشگاههای فوتبال، جایی است که می توان به مردم ناخرسند و فرورفته در چنبره مشکلات اجتماعی گفت: هر چه می خواهد دل تنگت بگو!

قطعاً این یادداشت نیز با واکنش تند و تیز تماشاگران پرسپولیس مواجه می شود و در نقد آن، دلیل ها اقامه خواهد شد که استیلی باید پیش از این ها می رفت و اصلاً آمدنش به پرسپولیس مشکوک بود و نتایجش غیر قابل دفاع بود و ... احتمالاً نویسنده یادداشت نیز به سرنوشت استیلی، گیرم با اندک تخفیفی از سوی تماشاگران متعصب پرسپولیس، مواجه و انبوه دشنام ها نثارش خواهد شد.

اما کاش عاقلی از راه برسد این خیل دشنام گو را انذار و اندرز دهد که سرنوشت اخروی تان را به برد و باخت یک تیم فوتبال گره نزنید. در روایات آمده است که امام صادق (ع) رشته دوستی خود را با یکی از دوستان نزدیکش برید فقط به این دلیل که آن شخص به مادر مشرک برده خود ناسزا گفته بود.

اینک اما باید نگریست که تماشاگران پرسپولیس، که احتمالاً مدعی دینداری هم هستند و چه بسا در ایام محرم اخیر جزو عزادارن امام حسین هم بودند، بابت شکست در یک بازی فوتبال، آن هم درکشوری که کل فوتبالش در جهان امروز، محلی از اعراب ندارد، این گونه رکیک ترین ناسزا را نثار مادر مسلمان حمید استیلی می کنند؛ استیلی ای که از قضا مهمترین گل تاریخ فوتبال ایران را به ثمر رسانده است.

حقا که بر حال و روز چنین تماشاگرانی باید گریست!