غزل بیست و ششم
گاهی دعا که هست ، هوای اراده نیست
گاهی اراده هست ولی سهل و ساده نیست
شب هر که روی بال فرشته پرید و رفت
روز اینقدر برای رسیدن پیاده نیست
باید رها شد از همه هست و بود خویش
آری پریدن از سر بام تو ساده نیست
ظرفیتی بده که تو را جستجو کنم
وقتی پیاله نیست تمنای باده نیست
ما را در این نماز محرم ادا کنید
وقتی قضا شدیم ؛ که وقت اعاده نیست !
خانه به خانه گشته ام و خوب دیده ام
هر گز کسی به بخوبی این خانواده نیست