نويسنده:علی کرمی
مفهوم «عزّت» در فرهنگ واژه شناسان
واژه «عزّت» و بزرگمنشی در فرهنگ واژهشناسان به معنی عزیز، دوست داشتنی، گرامی، نیرومند، بی نظیر(1)، کمیاب، نایاب،(2) ارجمند، ارجدار، سخت، گران و دشوار، انجام ناشدنی، غیرقابل نفوذ و شکستناپذیر آمده،(3) و نیز وصف و حالتی است که اگر در دنیای وجود انسان راه یافت و فرد، جامعه و تشکیلاتی به آن گوهر گرانبها و زندگیساز آراسته گردید، آن حالت اجازه مقهور شدن و تن سپردن به ذلّت و فرومایگی را به او نمیدهد، و وی را در برابر مشکلات، موانع رشد، دشواریهای طاقت فرسا، دشمنان ددمنش، فراز و نشیبهای تند و سخت و انواع وسوسهها و دمدمههای ویرانگر و لغزاننده، شکستناپذیر و بیمه میسازد.
اصل این واژه و مفهوم آن از ریشه «عَزاز» (زمین سخت و نفوذناپذیر) گرفته شده؛ به همین جهت هنگامی که گفته میشود: «اَرْضٌ عَزازٌ»؛ منظور زمین سخت و نفوذناپذیر است، و آن گاه که گفته میشود: «تَعَزَّزَ اللَّحْمُ» منظور این است که: «گوشت، در بازار به گونهای کمیاب و یا نایاب شده است، که نمیتوان به آن دست یافت».(4)
با این بیان شاید بتوان گفت که این واژه در اصل به مفهوم صلابت، و شکستناپذیری آمده، آن گاه به تناسب ریشه و از باب توسعه در به کارگیری معانی دیگر، به مفهوم عزیز، ارجمند، نایاب، توانا، و حتی تعصب، خودبزرگ پنداری در برابر حق و حقناپذیری نیز به کار رفته است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)