نويسنده:مرضيه مشكورى

كوثر زلال «عاشورا» در متن زندگى شيعه و در عمق باورهاى پاك او جريان داشته و در طول چهارده قرن سيراب كننده جانها بوده است.

اينك نيز عاشورا پرگارى است كه عشق را ترسيم مى‏كند و كانونى است كه ارزشها، احساسها، عاطفه‏ها، خردها و اراده‏ها برگردش مى‏چرخند.
بى‏شك، محتوا، انگيزه‏ها، اهداف و درسهاى آن، حماسه عظيم فرهنگى ناب و الهام بخش را تشكيل مى‏دهد. از اينرو در حوزه وسيع تشييع و دلباختگان اهل بيت، پيروان عترت همه با «فرهنگ عاشورا» زيسته‏اند و براى آن جان باخته‏اند. آنان در آغاز تولد كام نوزاد را با تربت‏سيدالشهدا(ع) و آب فرات بر مى‏دارند و هنگام خاكسپارى، تربت كربلا را با ميت همراه مى‏كنند.آنان از روز ولادت تا هنگامه مرگ به حسين بن‏على(ع) عشق مى‏ورزند و براى شهادتش اشك مى‏ريزند و اين مهر مقدس، با شير وارد جان مى‏شود و از جان به در نمى‏رود.
عاشورا از ديرباز تجلى‏گر روز درگيرى حق و باطل و روز فداكارى و جانبازى در راه دين و عقيده، شناخته شده است. حسين(ع) در اين روز با يارانى اندك ولى با ايمان و صلابت و عزتى بزرگ و شكوهمند، با سپاه سنگدل و بى‏دين كومت‏ستم يزيدى به مقابله برخاست و كربلا را به صحنه هميشه زنده عشق خدايى و آزادگى مبدل ساخت.
عاشورا اگر چه يك روز بود، اما دامنه تاثير آن تا ابديت كشيده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است كه همه ساله دهه محرم و به ويژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت‏به معلم حريت و اسوه جهاد و شهادت، حسين بن‏على(ع) مى‏گردد و حتى غير شيعيان نيز در مقابل عظمت آن آزادمردان سر تعظيم فرود مى‏آورند.
عاشورا نشان دهنده معناى «حسين منى و انا من حسين‏» بود كه دين رسول خدا با خون سيد الشهدا آبيارى شد و به تعبير امام خمينى(ره) عاشورا، قيام عدالت‏خواهان با عددى قليل و ايمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ‏نشين و مستكبران غارتگر بود. (1) و اگر عاشورا نبود، منطق جاهليت ابوسفيانيان كه مى‏خواستند قلم سرخ بر وحى و كتاب بكشند و يزيد، يادگار عصر تاريك بت‏پرستى كه به گمان خود با كشتن و به شهادت كشيدن فرزندان وحى اميد داشت اساس اسلام را بر چيند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحى نزل‏» بنياد حكومت الهى را بر كند نمى‏دانستيم بر سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مى‏آمد. (2)
حماسه عاشورا را زنان و مردانى ساختند كه مرگ سرخ و شهادت را بر زندگى ذلت‏بار ترجيح دادند تا گلواژه آزادى و آزادگى همواره در تاريخ سبز بماند.
در اين حماسه خونين بيشتر به نقش آفرين مردان و يارانى كه در ركاب حضرت به فوز عظيم شهادت نايل شدند توجه شده است و نقش زنان كمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زينب كبرى (س) و نقش وى در پيام رسانى صحبت‏شده است و نقش ديگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگى مورد غفلت واقع شده است، از اين رو در اين مقاله به معرفى اجمالى زنان حماسه‏ساز در نهضت عاشورا مى‏پردازيم.
بدون ترديد در طول تاريخ اسلام و به ويژه تشييع زنان از سهم بسزايى برخوردار بوده‏اند و عاشورا نيز برهه‏اى از همين تاريخ سراسر صبر و ايثار و مقاومت و خودآگاهى است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانيان نشان دادند كه از آگاهى و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن مى‏پندارند، زن مسلمان نه عروسك حرمسرا و نه موجودى به دور از واقعيتها و مسايل اجتماعى و سياسى و نظامى است و تاريخ عاشورا بيانگر اين واقعيت است، چنانكه زمانى كه افرادى چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقيم راه را گم كردند و افرادى چون زهير بن قين كه در يارى امام دچار ترديد شده بودند، زنانى چون دلهم ( همسر زهير ) شوهرش را به يارى امامش دعوت كرد و او را از تنگناى امتحان سرفراز بيرون آورد. نيز زنانى چون ام وهب و بانوى غيريه قاسطيه كه شجاعت در ركابشان مردانگى آموخت.
در حقيقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاويد خواهد ماند و آنان براى هميشه تاريخ بر بار شيعه بهترين الگوى ايمان و ايثار و اخلاص و فداكارى خواهند بود.