مطالب اين تاپيك از كتاب زبان خوراكيها اثر" دكتر غياث الدين جزايرى " گرفته شده است.
اسم من ((كنگر)) استدر من املاح بسيارى موجود است
ترشحات غدد را زياد مى كنم
خودم براى كليه و مثانه مضرم ، اما ريشه ام براى آنها مفيد است
هضم غذا را آسان مى كنم و جراحات روده را التيام مى دهم براى آن ها كه بمرض پيسى گرفتارند مرا توصيه كنيد...
كنگر چو برآورد سر از خاك زمين گفت
خرما نتوان خورد ازين خار كه كشتيم
اسم من كنگر است . به عربى به من عكوب - سلبين و خربع گويند و در كتب قديم حرشف - كندل - جندل - كعيب - كعوب و عقوب ذكر كرده اند، زادگاه اوليه من صحارى خشك ايران و آسيا و آفريقا مى باشد. با اينكه شما ايرانيان در دنيا به وطن پرستى معروف مى باشيد، معذلك جاى بسى تعجب است كه در كتابهاى جديد مرتبا از ((آرتيشو)) كه يك گياه خارجى بوده و اكثر مردم آنرا نمى شناسند، و طرز پختن و خوردن آنرا نمى دانند، تعريف مى كنيد و هيچگونه اسمى از من و منافع سرشار من كه يك گياه ايرانى بوده ، و از قديم به صورت خورش و مخلوط با ماست و كشك مصرف داشته ام نمى بريد.
غذاشناسان اروپايى مرا نمى شناسند و چون مخصوص بيابانهاى خشك و لم يزرع بوده و تاكنون اهلى نشده ، و از كودهاى شيميايى بهره مند نشده ام ، در اروپا بعمل نمى آيم و در بازار آنجا وارد نشده ام و با اين وصف جاى تعجب است كه بعضى ها نوع بزرگ مرا كنگر فرنگى مى خوانند و عده اى هم آرتيشو را كنگر فرنگى مى دانند و اين هم صحيح نيست . زيرا خواص ما با هم فرق بسيار دارد. من انواع و اقسام دارم و خواص ما تقريبا يكسان است . به انواع ماشكاعى - طوبه و كافيلو و كنگر خر مى گويند.
البته خر به معنى بزرگ است . من داراى ويتامين هاى ((آ)) ((ب )) و ((ئى )) هستم و املاح زيادى همراه دارم و نيز داراى هورمونهاى گياهى بوده ، و ترشحات غدد را تقويت مى نمايم و از اين رو در معالجات هورمونى مى توانم خدمات شايان و برجسته اى بنمايم . شهرت من در تقويت غرايز جنسى است ، ولى تنها يك مقوى ساده نيستم بلكه محرك شهوت بوده ، و آن را لذت بخش مى نمايم ...
دومين استفاده اى كه در معالجات هورمونى مى توان از من كرد، معالجه برص است . اين بيمارى نتيجه بر هم خوردن تعادل ترشحات غدد داخلى بوده ، و در طب جديد تاكنون راه معالجه ى قطعى پيدا نشده است . در حاليكه در گذشته ، پزشكانى بودند كه اين بيمارى را معالجه كرده و اسرار آنرا براى خانواده ى خود حفظ نموده و به ديگران نياموخته اند و چون اين اسرار بر زبان خوراكيها پوشيده نيست بر خوانندگان آن نيز بتدريج فاش خواهد شد. يكى از طرق معالجه پيسى در گذشته اين بود كه آب مرا گرفته ، با يك سوم آن موم و روغن مخلوط كرده و روى لكه هاى برص مى گذاشتند.
من بادشكن و پيشاب آور بوده ، و از شكم روش جلوگيرى مى كنم . به درمان مرض قند كمك مى نمايم ، هضم غذا را آسان مى كنم - كليه و مثانه را گرم مى نمايم زخم ريه و جراحات روده را التيام مى دهم . ضماد من جهت معالجه ((گرى )) مفيد بوده ، و از ريزش مو جلوگيرى مى نمايد. ضماد من جهت خوشبو كردن عرق بدن توصيه شده است . براى معالجه اورام سخت و خارش هاى پوستى مى توانيد از مرهمى كه جهت معالجه پيسى دستور دادم استفاده كنيد و اثر فورى آنرا ببينيد. ضماد ريشه من جهت سوختگى آتشس و پيچيدگى عصب نافع است . صمغ بوته ى من كه پيشينيان به آن كنگرزد مى گفتند، ايجاد قى مى كند و همراه آن صفرا و بلغم را خارج مى نمايد. ضماد آن اورام را فرو مى نشاند. مقدار خوراك آن از سه گرم تا هفت گرم است .
حال براى اين كه تصور نشود، زبان خوراكيها تعصب ملى داشته و فقط از خوراكيهايى بحث مى كند كه ايرانى الاصل باشند، عنان سخن را بدست آرتيشو مى دهم تا او هم خود را بشما معرفى كند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)