يادم هست وقتي دي 85 براي گزارش سومين فيلم سينمايي مازيار ميري يعني پاداش سكوت به يكي از جنوبيترين مناطق تهران (پامنار) رفته بودم، مازيار ميري درباره پاداش سكوت كه اولين تجربه كارگردانياش در ژانر دفاع مقدس بود، گفت: «در اين فيلم هم به سراغ موضوع اجتماعي رفتهام و باز هم به روابط ميان انسانها پرداختهام.»
حالا اما ميري خيلي خوش شانس است كه اين اتفاق مجددا در تلويزيون براي او رخ داده است. او اين روزها مشغول كارگرداني سريال «فرات» به قلم علياكبر محلوجيان است كه قرار است در دهه اول محرم به پخش شبكه 2 سيما برسد. با گروه سازنده سريال فرات در يك بعدازظهر تعطيل همراه شديم.
تفاوت ميان سريالهاي مناسبتي (سريالهايي كه در ايام خاص مثل محرم، رمضان يا دهه فجر و...) پخش ميشوند با سريالهايي كه در روزهاي عادي پخش ميشوند بسيار است. اين آثار به دليل موضوعي كه دارند معمولا در ساعات پربيننده روي آنتن ميروند. توليد اين گونه سريالها در مدت زمان كوتاه، عوامل آن را كاركشتهتر و باتجربهتر ميكند. تجربهاي كه ممكن است يك كارگردان يا عواملش در طول سالهاي متمادي به دست آورند.
در هر حال امتياز شبكه 2 براي دهه اول محرم امسال حضور گروهي حرفهاي است. سريال فرات را محمدعلي اسلامي تهيه مي كند و مازيار ميري، كارگرداني آن را بهعهده دارد. سريالي كه گويا قرار است مانند تجربههاي گذشته اسلامي (سريال رعنا، زيرتيغ و مثل هيچكس) حرفي براي گفتن داشته باشد . رعنا در دهه فجر سال 78 به نمايش درآمد و بعد زيرتيغ به كارگرداني محمدرضا هنرمند و نويسندگي علياكبر محلوجيان پخش شد. سريالي كه روايتگر يك قصه اجتماعي بود. اكنون قرار است اين تجربه مجددا در سريال فرات تكرار شود با اين تفاوت كه راس مثلث اين سريال يعني كارگرداني آن به جاي محمدرضا هنرمند برعهده مازيار ميري است؛ كارگرداني كه اكنون پله به پله تجربههاي خود را از فضاي مستند تا سينمايي پشت سر ميگذارد و اكنون پس از گذشت چند سال كه از ساخت سريال گاوصندوق ميگذرد مجددا به تلويزيون بازگشته است.
در سريال فرات باز هم قرار است شاهد قصه زندگي 2 رفيق باشيم كه به دليل بيتوجهي نسبت به حرفهاي همديگر تاوان سنگيني پس ميدهند. يك ملودرام ديگر از نوع ملودرامهاي علياكبر محلوجيان كه بيشتر شبيه زندگي روزمره همه ماست.
بيماري كه شوكه ميشودبا هماهنگيهاي حميد ابراهيمي، جانشين تهيهكننده و بازيگر اين سريال در لوكيشن بيمارستان با عوامل سريال فرات همراه ميشويم. جالب است كه زمان توليد سريال زيرتيغ زماني كه با مجيد مشيري، دستيار محمدرضا هنرمند براي تهيه گزارش از آن سريال رفته بودم، دقيقا قصه آنجا بود كه پرويز پرستويي يعني اوس محمود در دادگاه محاكمه ميشد و عليرضا اوسيوند به عنوان شاهد قرار بود با شهادتش اوس محمود را تبرئه كند. شرايط دشواري كه همه نگاهها در دادگاه به دهان اوسيوند دوخته شده بود. در سريال فرات نيز مجددا اين اتفاق تكرار شد.
بعد از تكديالوگي كه حسن پورشيرازي داخل يكي از اتاقهاي بيمارستان بر بالين يكي از بيماران ميگويد بازي عليرضا اوسيوند شروع ميشود. اوسيوند را غالبا در نقشهاي تيره نه منفي ديدهايم. نميدانم دوباره گره سريال فرات نيز به دستان اوسيوند باز ميشود يا نه؟ او لباس سبزرنگ مخصوص اتاق ICU را ميپوشد و وارد اتاق ميشود. قبل از تصويربرداري متن را ميخواند. متني كه ديالوگهايش را روي آن نوشتهاند و او قبل از حاضرشدن مقابل دوربين تصويربردار، متن را با حسن پورشيرازي و حميد ابراهيمي مرور ميكند و به آنها ميگويد كه بعضي جملات تكرار شده و بايد هنگام بازي حذف شود، پورشيرازي هم پيشنهاد ميدهد كه با كارگردان صحبت كند و جملات تكراري را حذف يا كوتاه كند... . به دليل فاصلهاي كه از اتاق ICU دارم متوجه ديالوگهاي اوسيوند نميشوم. افشين احمدي (تصويربردار) پشت دوربين تصويربرداري نشسته و اجازه ديد را از من گرفته است. او تصويربردار باسابقهاي است كه تجربه سريالهايي مانند او يك فرشته بود و ميوه ممنوعه را در ايام ماه رمضان سالهاي گذشته داشته است. كمي كه نزديك اتاق ميشوم، حدسم درست از كار درميآيد. به نظرم اوسيوند آمده مجددا از بيماري كه بالاي سر او قرار گرفته حلاليت بطلبد يا اين كه واقعيتهايي را به زبان آورد. هر چه هست آنچنان در نقش فرو رفته است و دستان بيمار را در دستان خود قرار داده و اشك ميريزد كه يك مرتبه بيماري كه روي تخت خوابيده شوكه ميشود و شيلنگ داخل دهان و بينياش او را اذيت ميكند و از روي تخت بلند ميشود. با بلندشدن او صداي انفجار خنده عوامل سريال، فضاي بيمارستان را پر ميكند.
به غير از اكبر زنجانپور كه نقش حاج ابراهيم، يكي از 2 رفيق را بازي ميكند و سرصحنه حضور ندارد، حسن پورشيرازي در نقش حاج كاظم، گوهر خيرانديش در نقش همسر او (عاليه) و فريبا جدي كار در نقش طوبي همسر حاج ابراهيم در بيمارستان حضور دارند.
درسهاي معنوي فراتتا فرصتي پيش ميآيد با تهيهكننده فرات درباره اين سريال صحبت ميكنم او درباره قصه سريال فرات ميگويد: قصه از يك شرايط عادي شروع ميشود و روايتگر زندگي 2 خانوادهاي است كه سرگرم تدارك خواستگاري هستند. خواستگاري كه باعث وصلت مجدد اين دو خانواده ميشود. اسلامي ادامه ميدهد: اتفاقاتي رخ ميدهد كه 2 خانواده دچار بحرانهايي ميشوند تا به تدريج اين بحرانها فروكش ميكند و شخصيتها به مرحله شناخت واقعي از همديگر ميرسند.
اسلامي درباره ويژگي سريال فرات و تناسب اين نام با مضمون سريال ميگويد: قرار بود كه اسم سريال را عوض كنيم. با مدير گروه شبكه 2 هم مشورت كرديم، اما نامهاي ديگر جذاب نبود. محتواي قصه به مرور به سمت نشانههاي ايام محرم و عاشورا ميرود. درواقع به سمتي كه بتوانيم درسهايي معنوي از اينگونه سريالها بگيريم، پيامدهايي كه نشانه انقلاب عاشورايي و رسيدن به يك كمال فكري است به شكلي كه كدورتها جاي خود را به دوستي ميدهد.
تهيهكننده فرات در پاسخ به اين سوال كه تفاوت اينگونه سريالها با سريالهايي كه در روزهاي عادي شاهد پخش آن هستيم، چيست؟ ميگويد: سريالهاي مناسبتي، تفاوت چنداني با سريالهاي ديگر ندارند، تنها در ايام خاصي مثل محرم و رمضان و فجر پخش ميشوند كه مخاطب بيشتري دارند و مضمون آنها غنيتر از سريالهاي ديگر است، چون بيننده در اين ايام منتظر پيامهاي جديد است.
وقتي پريسا گرگين، دستيار اول كارگردان دستش را به علامت سكوت بالا ميبرد، تنها صداي شاتر دوربين عكاسي حسن شجاعي فضاي پشت صحنه فرات را پر ميكند.
ميري: قصه رفاقت در سريال فرات هيچ شباهتي به رفاقت در سريال زير تيغ ندارد. ويژگي اصلي فرات اين است كه اگر آدم ها بپذيرند، اشتباه كرده اند و جرات عذرخواهي داشته باشند خيلي از اتفاقات ناگوار رخ نميدهدتا فرصت هست از تهيهكننده درباره انتخاب بازيگرهاي اين سريال و تشابه آن با سريال زيرتيغ ميپرسم. اسلامي ميگويد: انتخاب بازيگرها تشابهي با بازيگران سريال زيرتيغ ندارد و انتخاب آنها براساس تناسب با فضاي قصه (ايراني ـ سنتي) به دور از تجمل و دنياطلبي است به شكلي كه در سريالهاي گذشتهام نيز اين اتفاق رخ داده است.
توجه به مسائل اخلاقي در فراتگوهر خيرانديش همچنان مهربان و خوشزبان قبل از شروع بازياش با تهيهكننده صحبت ميكند. در كنار او فريبا جديكار آرام با حميد ابراهيمي كه نقش رضا را در اين سريال دارد، صحبت ميكند. ابراهيمي درباره نقشش در سريال فرات ميگويد: هيچ نسبتي با 2 رفيق كه شخصيتهاي اصلي داستان هستند ندارد، اما يكي از اين دو رفيق به عنوان امر خير، ديه او را پرداخت كرده تا از زندان آزاد شود. او ميگويد از ابتداي شكلگيري داستان و شروع تصويربرداري در كنار تهيهكننده بوده و با مشورت همديگر بازيگرها را انتخاب كردند. ويژگي نقش حميد ابراهيمي با ديگر نقشهايش را خودش اينگونه تعريف ميكند: رضا شخصيت محجوب و شهري است. يك راننده تاكسي كه با ماشين زده پاي كسي را شكسته و برحسب اتفاق به زندان افتاده است. ابراهيمي به دليل سابقه همكاري با ميري در سريال گاوصندوق و با توجه به اين كه نقش رضا متفاوت از نقش جوانهاي پر شر و شوري بوده كه تاكنون بازي كرده، تصميم گرفته اين نقش را بازي كند. او با اشاره به نگاه متفاوت اين سريال با سريال زيرتيغ درباره محتواي سريال فرات ميگويد: مهم اين است كه اخلاقيات در اين سريال گنجانده شده است و ما نميتوانيم موضوعات اخلاقي را از مباحث ديني جدا كنيم. رابطه تنگاتنگي ميان بخشندگي و گذشت در كربلا و روز عاشورا وجود داشته است كه در سريال فرات به اين نكات توجه شده است.
قصه مهمتر از تصوير استصحنه تمرين بازي گوهر خيرانديش با يكي از پرستاران كه گرفته ميشود با مريم هژيروند، برنامهريز اين كار براي صحبت با مازيار ميري هماهنگ ميكنم. كارگردان ميگويد امروز روز شلوغي داريم و برنامهريزش هم حرف او را تاييد ميكند. در هنگام تمرين آنها افشين احمدي، تصويربردار فرات در حال چاي خوردن است. از او درباره تصويربرداري اين كار ميپرسم. از نظر او در سريالهاي ملودرام آنقدر داستانها و شخصيتها ارجحيت دارند كه تصويربرداري آن نياز به كار خارقالعادهاي ندارد. او ميگويد: به عنوان مثال در سريال او يك فرشته بود به دليل مضمون خاص قصه و فضاهاي حضور شيطان، نورهاي عجيب و غريب در فضا داشتيم، اما در سريال فرات نورپردازي كاملا معمولي است و بيننده انتظار ندارد كه نورپردازي خاصي ببيند. افشين احمدي تجربه 15 سال تصويربرداري را به شكل حرفهاي دارد و ميگويد هرچند سينما ما را تحويل نگرفت، اما تلويزيون ما را پذيرفت و من وامدار تلويزيون هستم.
فرات، زيرتيغ نيستوقتي ديالوگهاي گوهر خيرانديش تمام ميشود، كارگردان كات ميدهد تا صحنه ديگر آماده شود. در فرصت كوتاهي با مازيار ميري در قسمت پذيرش بيمارستان صحبت ميكنم. با اين كه ميگفت يك دقيقه بيشتر فرصت نداريم، اما گپ ما طولانيتر از اين زمان شد. عوامل صحنه در رفت و آمد بودند و مهدي لطيفي دستيار دوم كارگردان در تلاش است صحنه را آماده كند.
به مازيار ميري ميگويم قرار است زير تيغ ديگري بسازيد؟ ميگويد: نه اصلا. اين قصه دو تا رفيق هيچ ارتباطي به زيرتيغ ندارد. درست است كه آقاي محلوجيان آن را نوشته، اما امير عربي آن را بازنويسي ميكند. ميري درباره فرات ميگويد: قصه در 10 قسمت نوشته شده كه قرار است طي 10 شب محرم پخش شود. قصه در روز عاشورا و تاسوعا اتفاق نميافتد بلكه آخرين قسمت سريال در روز اول و دوم محرم در داستان گنجانده شده است . ميري ويژگي فرات را اين ميداند كه اگر آدمها بپذيرند كه اشتباه كردند و جرات عذرخواهي داشته باشند از خيلي اتفاقات ناگوار جلوگيري ميشود.
كارگردان فيلم سعادتآباد ادامه ميدهد: بخش جذاب ديگر اين كار اين است كه ما آدمها تا چه ميزان حرف همديگر را ميفهميم. ميري تناسب مضمون فرات را با ايام محرم و زمان كوتاه و فشرده توليد، همينطور حساسيت پخش سريال براي اين ايام را مهم و ضروري مـيداند و ميگويد: به هر حال زمان هميشه براي توليد اينگونه سريالها كوتاه است، ولي ما تلاش ميكنيم در بخش دراماتيك قصه اين حلقه ارتباط را با بيننده برقرار كنيم، اما به دليل كمبود زمان ناچاريم از يكسري چيزها بگذريم. وي ميافزايد ما تلاش داريم كه بيننده مابهازاي خودش را در سريال پيدا كند و با آن همذاتپنداري كند.
كارگردان سريال گاوصندوق در پاسخ به اين سوال كه تشابهها در اين سريال با سريال زيرتيغ تا چه ميزان است؟ با ذكر اين نكته كه داستان فرات ارتباط مستقيمي با فاجعه كربلا و عاشورا و تاسوعا ندارد، اما در واقع درسي كه واقعه كربلا و ابعاد مختلف آن درباره رفاقت، فتوت، دوستي و جوانمردي دارد، در اين سريال به شكل روز و معاصر بيان ميشود. وي با اشاره به اين كه قسمتهاي اوليه سريال زير تيغ را ديده و آن را اتفاق خوبي در تلويزيون ميداند، درباره سريال فرات ميگويد: من به اين تشابهها و تفاوتهايي كه شما ميگوييد و انتخاب بازيگرهايش فكر نكردم. سعي كرديم از بازيگرهايي استفاده كنيم كه در مدت زمان كوتاه كار بتوانيم بهترين استفاده را از آنان ببريم. او ميافزايد: اميدوارم براي مردم اين قضاوت و مقايسه با سريال زيرتيغ صورت نگيرد . سكوتي كه در صحنه حاكم ميشود نشانه اين است كه زمان صحبت من با ميري به پايان رسيده است. او در پايان درباره صحنه تصويربرداري شده ميگويد: صحنهاي كه ديديد، قسمتهاي 7 و 10 سريال است. يكي از شخصيتها در مرز مرگ و زندگي است و او در واقع تاوان درگيري 2 شخصيت اصلي سريال را پس ميدهد، آنها هزينه بيتوجهي به حرفهاي همديگر را ميدهند و مشخص نيست كه اين آدم زنده ميماند يا ميميرد... .
***از گروه سازنده فرات كه جدا ميشوم، حسن پورشيرازي هم خداحافظي و صحنه را ترك ميكند. نفيسه روشن هم آماده بازي است. در حالي كه محمدعلي اسلامي روي صندلي، شاهد تصويربرداري صحنههاي سريال فرات است، حميد ابراهيمي همچنان در حال هماهنگي و صحبت با بازيگران و عوامل است و گوهر خيرانديش و پرستار در حال تمرين ديالوگهايشان هستند. به گفته جانشين تهيهكننده، عوامل سريال از ساعت 30/6 دقيقه بامداد در صحنه حاضر هستند تا 10 شب. اميدواريم ميري بتواند بعد از تجربه چند فيلم سينمايي، فرات را در تلويزيون با مـوفقيت به ثبت برساند؛ سريالي كه او معتقد است به احتمال زياد نامش تغيير ميكند، اما تهيهكننده ميگويد به احتمال زياد همين نام براي سريال باقي ميماند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)