دو مرد كه با طراحي يك نقشه باجناق خود را از پا درآورده بودند با تاييد ديوانعالي كشور به طنابدار نزديك شدند.
اين پرونده از سال 86 با كشف جسد مردي در اطراف شهر داراب گشوده شد. روز حادثه فردي در تماس با پليس 110 اعلام كرد، در بيابانهاي خارج از شهر جنازهاي را مشاهده كرده است و زماني كه ماموران به محل حادثه رفتند خود را در برابر پيكر غرق در خون مردي جوان ديدند. اين فرد مورد اصابت چندين ضربه چاقو قرار گرفته بود و شواهد نشان ميداد وي در محل ديگري به قتل رسيده و سپس جسد به آنجا منتقل شده است. كارآگاهان بعد از منتقل كردن مقتول به پزشكي قانوني و در حالي كه سرنخي از اين قتل نداشتند به تحقيق درباره هويت مقتول پرداختند. با بررسي فهرست افرادي كه گم شدن آنها به پليس اطلاع داده شده بود، توانستند نام متوفي را فاش كنند. آنها در ادامه به بازجويي از خانواده «ايوب» پرداختند، اما آنها اعلام كردند مقتول با شخص خاصي دشمني نداشت و باوجود طرح اين ادعا از آنجايي كه سرقتي از مقتول انجام نشده و از سويي ضربات متعدد به وي وارد شده بود، كارآگاهان به اين قطعيت رسيدند كه خصومت شخصي و انتقامجويي انگيزه اين آدمكشي است.
افسران ويژه مبارزه با قتل در تجسسهايشان متوجه شدند، ايوب آخرين بار با باجناقهايش قرار ملاقات داشت، به همين سبب آن دو بازداشت شدند تا اطلاعاتشان را از قتل بيان كنند. دو متهم در بازجوييهاي اوليه مهر سكوت بر لب زدند و ادعا كردند چيزي درباره قتل ايوب نميدانند. با اين وجود تحقيقات از آن دو ادامه پيدا كرد تا اينكه يكي از آنها به اسم «حسن» به قتل اقرار كرد و گفت متهم ديگر به نام فرهاد اگرچه از نقشه او اطلاع داشت، در قتل بيگناه است. فرهاد نيز همين ادعا را تكرار كرد اما از آنجايي كه برخي مدارك و شواهد نشان ميداد ايوب توسط دو نفر كشته شده است، براي هر دو قرار مجرميت و كيفرخواست صادر شد. به اين ترتيب باجناقهاي متهم به قتل در شعبه 5 دادگاه كيفري استان فارس محاكمه شدند.
در جلسه دادگاه نماينده دادستان و اولياي دم مقتول براي هر دو متهم درخواست مجازات كردند و حسن وقتي براي دفاع در جايگاه ايستاد ضمن اقرار مجدد به قتل انگيزهاش را مسايل ناموسي اعلام كرد و گفت: «مدتي قبل متوجه شدم ايوب با همسرم رابطه دارد. قبل از آن به اين موضوع مشكوك شده بودم براي همين بيشتر تحقيق كردم و وقتي به اطمينان رسيدم موضوع را با فرهاد در ميان گذاشتم و قرار شد ايوب را به قتل برسانيم تا اينطور به سزاي عملش برسد.»متهم به قتل ادامه داد: «روز حادثه به بهانهاي با ايوب قرار گذاشتيم و او را به محل خلوتي كشانديم، بعد من با چاقو به وي حمله و چند ضربه به او وارد كردم و بعد هم جسد را در خارج از شهر رها و فرار كرديم. من قتل را به تنهايي انجام دادم و فرهاد در كشتن ايوب نقشي نداشت.»
در دادگاه فرهاد نيز از خودش دفاع و ادعاي بيگناهي كرد، با اين وجود هر دو گناهكار شناخته و به قصاص محكوم شدند. سپس پرونده با اعتراض متهمان در اختيار قضات ديوانعالي كشور قرار گرفت و آنها نيز رأي صادره را تاييد كردند، به اين ترتيب متهمان اگر نتوانند رضايت اولياي دم مقتول را جلب كنند بهدار آويخته ميشوند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)