خاویر زانتی در 16 سال توانسته 757 بار برای اینترمیلان به میدان برود و رکوردی در این زمینه در باشگاه به ثبت برساند. اینتر در دیدار با نووارا شکست خورد ولی در این بازی زانتی آرژانتینی توانست با شکستن رکورد جوزپه برگومی، دارای رکورد بیشترین تعداد بازی در این باشگاه شود.
به نوعی ما بسیار خوش شانس بوده‌ایم؛ زیرا در عصری زندگی می‌کنیم که توانستیم در کنار ستاره های بزرگ فوتبال جهان، بازی‌های خاویر زانتی را نیز ببینیم. بازیکنی که بدون افت، 16 سال در ترکیب اینترمیلان درخشید. مربیان و بازیکنان بسیاری به این تیم آمدند و رفتند ولی او همواره در اوج بازی کرد و دل هواداران را به تسخیر خود درآورد.
خاویر آلدمار زانتی 5974 روز و 71.688 ساعت را در حال دویدن، تکل زدن و به دست آوردن افتخار برای اینترمیلان بوده است. درست 13 می 1995 بود که باشگاه اعلام کرد با خاویر زانتی قرارداد امضا کرده است. جوانی آرژانتینی و لاغر اندام که بسیاری از هواداران پیش از آن نام وی را نیز نشنیده بودند. او در کنفرانس مطبوعاتی در ترازا مارتینی میلان به هواداران معرفی شد. او در آن روز لباس روشنی به تن داشت و بسیار معصوم به نظر می‌رسید. آن سال، همان سالی بود که اینتر کمپ پیش فصل خود را در کاوالسه و هتلی به نام لا روکیا برگزار می‌کرد. اکنون که به گذشته نگاه می‌کنیم، بدون شک نمی‌توانستیم این روز را پیش‌بینی کنیم، روزی که او رکورددار تعداد بازی در نرآتزوری شود.
خاویر در آن روز هیچ‌کس را نمی‌شناخت، یک ساک ورزشی آبی به‌دست داشت و فقط اسپانیایی صحبت می‌کرد. شیک پوش بود و مانند دامادها به نظر می‌رسید و موهایی داشت که تا امروز نیز یک تار آن جابه‌جا نشده است.
او می‌دانست در زمین بازی چه می‌خواهد و باید چکار کند، رشد کرد و فوتبالش را ارتقا بخشید. همواره در یک سطح بازی کرد و توانست حمایت همه را برانگیزد. آرام آرام خود را در تیم مطرح کرد و همه‌جا صحبت از او بود. بازوبند کاپیتانی را به بازو بست و به بت هواداران تبدیل شد. همواره در یک مسیر گام برداشت و با مشکلات جنگید. اشتیاق او برای رسیدن به پیروزی و به‌دست آوردن جام تمام نشدنی بود.
با پائولا ازدواج کرد و زندگی مشترک خود را با دنیایی از عشق آغاز کرد. بچه‌دار شد و همه ما او را به عنوان پدر در آغوش گرفتیم و تبریک گفتیم.
اکنون فرزندان او در کنار چمن مه‌آتزا می‌دوند و ما زانتی‌های کوچک را در قامت‌ آن‌ها می‌بینیم. بله، همه ما در کنار خاویر بودیم زمانی‌که او از یک پسر بچه معصوم به یک مرد بزرگ تبدیل شد. زمانی‌که او بزرگ می‌شد، کنار او ایستاده بودیم، زمانی‌که جیاچینتو از دنیا رفت با او گریه کردیم و در سانتیاگو برنابئو و به هنگام قهرمانی در اروپا با او اشک شوق ریختیم. با او زندگی کردیم و دریافتیم که او یگانه است.