نویسنده : انی کاظمی
برگرفته از باورهای‌ ایرانیان‌ در زمان‌ هخامنشی‌ (به‌ روایت‌ استاد رضی‌)
۱- درباره‌ی‌ آیین‌ هخامنشیان‌ و دیانت‌ در عصر هخامنشی‌، چه‌ در آغاز و چه‌ در مرحله‌ی‌ میانگین‌ آن‌، دگرباره‌ تأکید می‌شود که‌ موردی‌ است‌ بسیار دشوار و مستلزم‌ مطالعاتی‌ بسیار. در آغاز پرستش‌ و احترام‌ شدید اورمزد، البته‌ نه‌ به‌ عنوان‌ خدایی‌ یکتا، بلکه‌ سرور مطلق‌ خدایان‌ رواج‌ داشت‌ و پس‌ از آن‌ کم‌ کم‌ خدایان‌ آریایی‌ که‌ زرتشت‌ آنها را و مراسم‌ پرستششان‌ را منع‌ کرده‌ بود، شروع‌ به‌ تظاهر بیشتری‌ کردند. هخامنشیان‌ در آغاز بی‌شک‌ به‌ اصول‌ زرتشی‌ پایبندی‌ بیشتری‌ داشتند، امّا هر چه‌ زمان‌ می‌گذشت‌ و ملل‌ و اقوام‌ بیشتری‌ تحت‌ لوای‌ پرچم‌ شاهنشاهی‌ در می‌آمدند، ترکیب‌ و اختلاط‌ عقاید بیشتر می‌شد و در این‌ میان‌ نقش‌ طبقه‌ی‌ مغان‌ در دیگرگونی‌ دین‌ زتشت‌ از عناصر دیگر بیشتر بود.
هر چند که‌
هرودوت‌ پارسیان‌ را دارای‌ معابدی‌ نمی‌دانست‌، امّا آنچه‌ از کاوشهای‌ باستانی‌ تاکنون‌ برمی‌آید، سه‌ معبد از زمان‌ هخامنشیان‌ کشف‌ شده‌ است‌: یکی‌ در پاسارگاد که‌ تاکنون‌ آثار بهتر و روشن‌تری‌ از آن‌ بر جای‌ مانده‌ است‌. این‌ به‌ امر کوروش‌ ساخته‌ شده‌، امّا برای‌ ادّعای‌ هرودوت‌ نیز نشانهایی‌ در دست‌ است‌، چون‌ نقش‌ برجسته‌ی‌ آرامگاهی‌ در نقش‌ رستم‌ ، شاه‌ را نشان‌ می‌دهد که‌ در برابر یک‌ آدُریان‌ مراسم‌ ستایش‌ انجام‌ می‌دهد، در حالی‌ که‌ اَهورامَزْدا با همان‌ نقش‌ معروف‌اش‌ در جهت‌ بالاتری‌ نموده‌ شده‌ است‌ و از این‌ نقش‌ برمی‌آید که‌ مراسم‌ مذهبی‌ در هوای‌ آزاد انجام‌ می‌گرفته‌ است‌. دیگری‌ در نزدیک‌ مقبره‌ی‌ داریوش‌ که‌ آتشگاهی‌ است‌ و شاید به‌ دستور خود داریوش‌ بنا شده‌ باشد. همچنین‌ جایگاهی‌ دیگر که‌ شایع‌ است‌ «مگوش‌ / مغ‌ = گَئومات‌» آن‌ را ویران‌ کرد و داریوش‌ دوباره‌ ساخت‌. یکی‌ نیز در شوش‌ یافت‌ شده‌ که‌ از قرائن‌ برمی‌آید که‌ متعلّق‌ به‌ زمان‌ اردشیر دوم‌ بوده‌ است‌. این‌ آتشگاهها اغلب‌ بسیار ساده‌ و از اطاقی‌ تشکیل‌ شده‌ است‌ به‌ شکل‌ برجی‌ مکعب‌ که‌ به‌ وسیله‌ی‌ پلکان‌ به‌ آن‌ وارد می‌شدند و در آن‌ جا مغُ، آتش‌ مقدّس‌ را در حال‌ فروزش‌ نگاه‌ می‌داشت‌. امّا بایستی‌ توجّه‌ داشت‌ که‌ اینها تنها آتشگاههایی‌ بوده‌اند محدود و ساده‌ و بدون‌ تشریفات‌، چون‌ مطابق‌ با گفته‌ی‌ هرودوت‌ مراسم‌ مذهبی‌ در هوای‌ آزاد انجام‌ می‌گرفته‌ است‌. این‌ احتمال‌ هست‌ که‌ در بنای‌ این‌ چهارتاقیها مقصودی‌ دیگر در نظر بوده‌ باشد و آتشگاه‌ عبادت‌ نبوده‌ است‌. تمامی‌ قربانگاههایی‌ که‌ تاکنون‌ یافت‌ شده‌ در مسافتی‌ دور از این‌ معابد بوده‌ است‌. بنابر گفته‌ی‌ کِسِنُوفون‌ Xenophon اینها جاهایی‌ بوده‌اند که‌ حیوانات‌ قربانی‌ و گردونه‌ هایی‌ را که‌ به‌ اسبان‌ مقدّس‌ ایزد خورشید بسته‌ بودند، از آنجا حرکت‌ می‌دادند و سپس‌ مراسم‌ قربانی‌ در برابر شاه‌ انجام‌ می‌گرفت‌.
زمان‌ هخامنشیان‌ انحراف‌ از آن‌ دینی‌ که‌
زرتشت‌ شارع‌ آن‌ بود کم‌ کم‌ محسوس‌ می‌شد، امّا با تمام‌ این‌ احوال‌ پارسها و هخامنشیها در این‌ عصر به‌ دین‌ زرتشت‌ نزدیک‌تر از دیگران‌ بودند. میان‌ این‌ شاهان‌ داریوش‌ از همه‌ مؤمن‌تر به‌ طریق‌ به‌ نظر می‌رسد، و در نوشته‌های‌ آرامگاهش‌، چنان‌ است‌ که‌ تکّه‌ هایی‌ از گاتاها را می‌خوانیم‌، امّا نه‌ داریوش‌ و نه‌ جانشینانش‌ هیچ‌ کدام‌ آموزه‌ها و هسته‌ی‌ اساسی‌ تعالیم‌ پیغمبر را درنیافته‌ بودند. در حالی‌ که‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ به‌ نوعی‌ نزدیک‌ به‌ یکتاپرستی‌ باور دارند و از بَغان‌ دیگر نیز نام‌ می‌برند. ممکن‌ است‌ این‌ به‌ گمان‌ برخی‌ برخی‌ کسان‌ سیاستی‌ تلقّی‌ شود در داخل‌ کشور، از برای‌ آرام‌ ساختنِ کسانی‌ زیادی‌ که‌ سخت‌ به‌ بَغان‌ گذشته‌ وفادار بودند و اسکاتشان‌، امّا در کتیبه‌هایی‌ دیگر نیز که‌ برای‌ سراسر شاهنشاهی‌ ارسال‌ می‌شد، اَهورْمَزْدا تنها و یکتا خدا نبود، بلکه‌ بزرگ‌ترین‌ بَغان‌ به‌ شمار می‌رفت‌.
با آنکه‌ زرتشت‌ پرستش‌ خدایانِ «دیوان‌» دیگر را نهی‌ کرده‌ بود، با این‌ همه‌ مهر بعضیشان‌ در دل‌ مردم‌ سخت‌ بازمانده‌ بود، و از آن‌ جمله‌ بود میثْرَه‌ ra Mi و اَناهیتا Anahita . مهر، ایزد روشنایی‌ و راستی‌ و داد، جنبه‌یی‌ کاملاً اخلاقی‌ داشت‌ و چنان‌ که‌ به‌ اختصار توضیح‌ داده‌ شد قبل‌ از زرتشت‌ دارای‌ اهمیّت‌ و مقامی‌ بود. امّا یکی‌ از اصول‌ اصلاحی‌ زرتشت‌ پالودن‌ پیکرِ بَغان‌پرستی‌ بود و چون‌ مهر از جمع‌ بغان‌ دارای‌ اهمیّتی‌ بسیار بود، او را از مقام‌اش‌ فروافکند و به‌ طور صریح‌ گفت‌ اهورامزدا خداوند یکتا می‌باشد. در این‌ اصلاح‌ حیت‌ مهر در زُمره‌ امشاسپندان‌ نیز قرار نگرفت‌ و چنین‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ زرتشت‌ بر آن‌ بوده‌ تا توجّه‌ خلق‌ را کاملاً از جنبه‌ی‌ خدایگان‌ بخشی‌ آسمان‌ و نگاره‌های‌ آسمانی‌ بازدارد. برای‌ نزدیکی‌ به‌ وحدت‌، برافکندنِ مظاهر کثرت‌ لازم‌ می‌نمود و به‌ همین‌ جهت‌ در این‌ دین‌، مجمع‌ خدایان‌ در هم‌ ریخته‌ شد و اهورامزدا خالق‌ مهر و ماه‌ و ستارگان‌ و زمین‌ و آسمان‌ و… معرفی‌ شد.
هرگاه‌ توجّهی‌ به‌ اجتماع‌ و اخلاق‌ عصر هخامنشی‌ بیفکنیم‌ متوجّه‌ خواهیم‌ شد که‌ برای‌ چه‌ مهر دگرباره‌ تجدید حیات‌
نمود. مهر مظهر پیمان‌، دوستی‌ و مودّت‌، شجاعت‌ و قهرمانی‌، راستی‌ و راست‌واری‌، توانایی‌ و پهلوانی‌ بود و شاهنشاهی‌ هخامنشی‌ و مردم‌ آن‌ زمان‌ به‌ چنین‌ خدایی‌ نیاز داشتند، ایزدی‌ که‌ اقوام‌ به‌ هم‌ آمده‌ و انبوه‌ سپاهیان‌ را که‌ در اکثریتی‌ قابل‌ توجّه‌ بودند حفظ‌ کند، چنان‌ که‌ در اروپا نیز مهرپرستی‌ به‌ وسیله‌ی‌ سپاهیان‌ رومی‌ که‌ در آسیای‌ کوچک‌ بودند رواج‌ یافت‌. به‌ هر انجام‌ این‌ آغازی‌ بود از برای‌ کارهای‌ بعدی‌ و دیگرگونیهایی‌ که‌ در دین‌ زرتشتی‌ حاصل‌ می‌بایستی‌ شد. مبدئی‌ بود از برای‌ سروده‌شدن‌ و تألیف‌ یَشتها و بازگشت‌ به‌ دوران‌ بَغان‌پرستی‌ پس‌ از اصلاح‌ و یکتاپرستی‌. گروه‌ نظامی‌ در زمان‌ هخامنشی‌ به‌ این‌ ایزد رغبتی‌ نشان‌ داد و دین‌ زرتشت‌ کم‌ کم‌ از مسیر اصلی‌اش‌ منحرف‌ می‌شد. البته‌ اَهورامَزْدا مهتر خدایی‌ بود، امّا با صفاتی‌ که‌ از برای‌ مهر برمی‌شمردند، دیگر جایی‌ از برایش‌ جز یک‌ یاد کرد باقی‌ نمی‌ماند. مهرایزد روشنایی‌، بخشایشگر نعمت‌ و فراوانی‌، نماد توانایی‌ و پهلوانی‌ و قهرمانی‌، ایزد پیمان‌دوستی‌ و راستی‌ و صفا و پاکی‌ بود، – مهرایزد و خداوند دشتها و بوستانهای‌ پهن‌، خدایگان‌ و برآرنده‌ی‌ سبزه‌ها، گیاهان‌، شکوفندگی‌ و بالش‌دهنده‌ی‌ درختها و برآرنده‌ آبها از سنگها، پرورش‌گر چارپایان‌، ایزد تندرستی‌ و نگاه‌دار آفریدگان‌ اهورمزدا بود، مهر ایزدی‌ رزمنده‌ و توفنده‌ بود، رزم‌جویی‌ که‌ حریف‌ سرسختی‌ از برای‌ دیوان‌ محسوب‌ می‌شد، مبارز سرسختِ دیو تاریکی‌ بود که‌ همواره‌ دروغ‌، غفلت‌، جهل‌ و سرما در جهان‌ می‌پراکند، مهر تباه‌ کننده‌ی‌ دیوانی‌ بود که‌ دشمن‌ ایرانیان‌ بودند و دیوانی‌ را که‌ خشکسالی‌، ویرانی‌، ناپاکی‌ و دروغ‌ را سرپرستی‌ داشتند نابود می‌کرد.