ایمان، عبارت است از جای گیر شدن اعتقاد در قلب. این کلمه از ماده(ء ـ م ـ ن) اشتقاق یافته است؛ گویا شخص با ایمان به شخص یا اعتقاد خاص به مؤمن امنیت می یابد، یعنی آن چنان دل گرمی و اطمینان می دهد که هرگز در اعتقاد خویش دچار شک و تردید نمی شود، چون آفت اعتقاد، شک و تردید است.

ایمان معنائی است دارای مراتب بسیار؛ چون اذعان و اعتقاد، گاهی به خود چیزی پیدا می شود و تنها اثر وجود آن چیز بر آن اعتقاد مترتب می شود؛ و گاهی از این شدیدتر است، به طوری که به پاره ای لوازم آن نیز تعلق می گیرد؛ و گاهی از این نیز شدیدتر می شود، و به همه لوازم آن متعلق می شود.

از همین جا نتیجه می گیریم، که مؤمنین هم در اعتقادشان به غیب، و به خدای حاضر و ناظر، و بروز جزای او، در یک طبقه نیستند، بلکه طبقات مختلفی دارند.