ازدواج دختر حتي اگر به سن بلوغ هم رسيده باشد تا زماني كه سابقه ازدواج قبلي نداشته باشد منوط به اذن پدر يا جد پدري است. اين يك اقدام محدودكننده نيست بلكه يك اقدام حمايتي است و اساساً حقوقدانان معتقدند ازدواج يك عقد فردي نيست. از اين جهت كه آثار و عوارضش خانوادگي است
ازدواج از نظر اسلام پيمان مقدسي است كه برترين آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشريفات، سنن و قوانين خاصي صورت مي گيرد. معمولا مي گويند كه خانواده مسئول بسياري از عيوب و بدبختي هاي جامعه است.
بسياري از جوانان با افكار از پيش ساخته و انديشه هاي رويايي وارد زندگي زناشويي مي شوند و مي خواهند از راه تصادف و شانس، زمينه را براي داشتن يك كانون سالم پديد آورند، در حالي كه تن دادن به ازدواج بدون هدف و روش سنجيده همانند قرار دادن اساس ساختمان بر روي زمين سست و لرزان است كه محلي براي زندگي اطمينان بخش نخواهد بود.انتخاب همسر، بلوغ فكري، نقش خانواده در راهنمايي فرزندان براي تشكيل خانواده و ... ما را بر اين داشت تا با فرج الله هدايت نيا گنجي كارشناس ارشد حقوق خصوصي، استاد دانشگاه و عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه قم به گفت وگو بنشينيم.
آنچه مي خوانيد ماحصل گفت وگوي صفحه خانواده با ايشان مي باشد.
¤ اجازه بفرماييد صحبت هايمان را اينگونه شروع كنيم ؛ آيا زندگي مشترك بايد بر پايه عشق بنا شود يا بر پايه عقل؟
- چرا مي گوييد عشق يا عقل و نمي گوييد عشق و عقل؟!
ازدواج مي تواند هم عاقلانه و هم عاشقانه باشد. هيچ ازدواجي بدون دوستي يعني عشق معنا ندارد. يعني اگر چه قرآن مي گويد خداوند بين زن و شوهر رحمت و مودت ايجاد كرده است ولي به اين معنا نيست كه دو نفري كه همديگر را نمي شناسند و مهري نسبت به هم در دلشان ندارند ازدواج كنند، چون مهر و محبت خودش ايجاد مي شود!
شايد مراد اين آيه قرآن اين است كه خداوند مهر و محبت و مودت را ايجاد مي كند و مهر طرفين را به دل هم مي اندازد و هنگامي كه شناخت طرفين به مرحله معاشقه و محبت متقابل رسيد، آنگاه براي حلال كردن اين محبت و رابطه بايد عقد ازدواج صورت بگيرد.
اين صفات در كنار دو صفتي كه در آيه 34 سوره نساء به آن اشاره شده و شامل نيكوكاري و امانت داري است، مي تواند انسان را در جمع بندي اين مطلب كه ويژگي هاي يك همسر خوب چيست؟ كمك نمايد.
¤ به نظر شما سن مناسب ازدواج براي يك خانم و يك آقا چه سني است؟
- به تعويق انداختن ازدواج تبعاتي دارد كه مي تواند بستري براي آسيب پذيري شخص ايجاد كند. توصيه هاي قرآن نيز در اين بخش زياد است. قرآن خطاب به خانم ها مي گويد:
زينت هايتان را آشكار نكنيد! در حرف زدن خضوع نداشته باشيد چرا؟ چون بيماردلان به طمع مي افتند و تعبيراتي از اين قبيل كه قرآن تاكيد مي كند، محرك هاي بيروني فراوان است يعني هنگامي كه زمان ازدواج طرف برسد و از ازدواج خودداري كند احتمال اين كه به معصيت بيافتد زياد است. آمار و تجربيات نشان مي دهد والديني كه اختلاف سني زيادي با فرزندشان دارند غالبا نمي توانند شرايط و مقتضيات سني فرزندان را درك كنند.
ازدواج در سنين پايين به گونه اي كه طرفين آمادگي پذيرفتن نقش و مسئوليت هايي را كه خانواده براي آنها بوجود مي آورد نداشته باشند مشكلاتي را بوجود مي آورد. من با كاهش سن ازدواج موافق هستم به شرطي كه آن آمادگي لازم را در جوانان ايجاد كنيم كه متاسفانه امروزه اين آمادگي وجود ندارد. تا آنجايي كه مي دانم هيچ متولي خاصي براي ارائه آموزش هاي مطلوب قبل از ازدواج به دختران و پسران وجود ندارد و طرفين بطور آزمون و خطا با هم ازدواج مي كنند.
از اينرو بعد از مدتي با هم درگير و با دخالت اطرافيان راهي دادگاه مي شوند.
در واقع شيرين ترين لحظات زندگيشان صرف بگو و مگو مي شود. اگر شانس بياورند و متاركه نكنند، به آهستگي تعامل كردن با يكديگر را فرا مي گيرند. از جمله اين آمادگي ها برخورداري مرد از توان مالي است كه با توجه به مشكلات اقتصادي و مساله بيكاري خود اين قضيه نيز مي تواند سبب تنش در خانواده شود. بنابراين ازدواج در سنين پايين به شرط آمادگي لازم مي تواند كانون خانواده را پايدار نگه دارد.
¤چه راهكارهايي براي ايجاد آمادگي ازدواج در جوانان پيشنهاد مي كنيد؟
به عقيده من از سال آخر دبيرستان يا مقطع پيش دانشگاهي بايد درسهاي زندگي و تشكيل خانواده را به جوانان آموزش دهيم و دختر و پسر را با حقوق خود در خانواده يا مسائل اخلاقي كه ممكن است در زندگي مشترك با آن مواجه شوند آشنا سازيم.
همانطور كه مي دانيد بسياري از مشكلاتي كه دو طرف بعد از ازدواج با آن مواجه مي شوند و برخورد منطقي نسبت به آن ندارند بدليل آن است كه از قبل نحوه تعامل مثبت و حل مشكلات خانوادگي را نياموخته اند و مشكل بزرگتر اينجاست كه در چنين شرايطي ديگران به خود اجازه دخالت در زندگي خصوصي آنان را مي دهند.
پس بهتر است زن و شوهر بياموزند تا خود مشكلاتشان را حل نمايند و تنها از مشورت و راهنمايي بزرگترها استفاده كنند.
¤دقت در انتخاب ممكن است به يك وسواس تبديل شود تا آنجايي كه گاهي طرفين متوسل به خرافات مي شوند. آيا اينهمه حساسيت ضروري است؟
يك زوج هرگز از تمامي جهات هم كفوهم نمي شوند دوئيت هميشه تفاوت و اختلاف را در خودش دارد. اگر دو چيز عيناً مثل هم باشند دو چيز نيستند در حقيقت يك چيزند. وسواس در حقيقت ناشي از همين نكته است. طرف دنبال كسي است كه دقيقاً معيارها و خواسته هاي او را در وجودش جمع كرده باشد چنين آدمي وجود ندارد لذا اين وسواس به خرج دادن ها هم راه به جايي نخواهد برد. وقتي شخص قصد ازدواج با فردي را دارد كه داراي خصوصيات موردپسند او نمي باشد دو حالت وجود دارد:
يا اساساً نبايد با چنين فردي ازدواج كند يا اگر ازدواج كرد بايد با آن خصوصيت نيز خو بگيرد. اما نبايد با خود بگويد كه بعد از ازدواج او را تغيير خواهم داد. زيرا اينكار امكانپذير نمي باشد.
گاهي تلاش براي تغيير طرف مقابل به شكستن و گاهي به رنجاندن و حتي گاهي به از دست دادن طرف مقابل منجر مي شود. بنابراين توصيه ما به دختران و پسران اين است كه قبل از ازدواج وقتي معيارهايي برايشان از اهميت زيادي برخوردار است آنها را ملاك قرار دهند و تفاوتهاي جزيي را ناديده بگيرند كه در اين صورت ديگر نيازي به تلاش براي تغيير طرف مقابل وجود نخواهد داشت.چه كسي گفته است دو نفري كه مي خواهند ازدواج كنند بايد از هر نظر شبيه هم باشند و مثل هم فكر كنند.
¤در دوران نامزدي و عقد طرفين هماني مي شوند كه طرف مقابلشان دوست دارد. اما پس از مدتي همه چيز به حالت طبيعي خود بازمي گردد كه خود مي تواند سرآغاز يك تنش باشد. اين مسئله را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
آنچه اشاره كرديد، «مدارا» نام دارد. يعني شخص ناچار شده كه با طرف مقابلش زندگي كند و يا ممكن است آگاهانه تصميم گرفته باشد! يعني وقتي انتخاب طرف مقابل مزاياي فراواني داشته باشد توصيه اين است كه در مقابل برخي ضعف ها مدارا شود.
يعني در مواردي كه رفتار طرف مقابل را نمي پسندند صبر و حوصله پيشه كنند. اما ممكن است اختلافات به قدري زياد باشد كه اگر شخص بخواهد مدارا كند بايد عمري بسوزد و بسازد كه در حقيقت چنين شخصي گرفتار يك نوع جدايي خاموش است. طلاق براي همين موارد است!
طلاق اگرچه مغبوض است ولي برخي مواقع واجب مي شود.
توصيه اين است تا جايي كه امكان دارد زمينه هاي اختلاف يا به تعبير قرآن زمينه هاي شقاق از بين برود ولي اگر شقاق به شكاف تبديل شد آخر دنيا كه نيست و طرفين مي توانند با جدا شدن از يكديگر زندگي جديدي را آغاز كنند.
¤گذشت در استمرار زندگي مشترك تا چه اندازه مي تواند ادامه داشته باشد؟
وقتي از گذشت حرف زديد ياد آيه اي از قرآن افتادم؛ اي اهل ايمان بدانيد كه برخي از زنان و فرزندان شما دشمن شما هستند! از آنان حذر كنيد، و اگر عفو و چشم پوشي كنيد، خدا هم (در حق شما) بسيار آمرزنده و مهربان است.آيه بسيار زيبايي است كه اگر سرلوحه زندگي قرار بگيرد زندگي را بطور كلي متحول خواهد كرد.
اولين خصوصيت اين آيه اين است كه بيان داشته برخي از همسران و فرزندان شما نه همه آنها. خصوصيت ديگر اينكه دشمن هميشه آگاهانه دشمني نمي كند گاهي يك دوست به علت ناآگاهي و علي رغم داشتن نيت خير باعث آسيب رساندن به دوست خود مي شود. قرآن مي گويد: از عداوت آنها حذر كنيد يعني احتياط! نبايد از آنها فاصله گرفت؛ فقط از عداوتشان نبايد غافل شد ولي در مقابل خطاهاي آنها توصيه قرآن به گذشت است.
قرآن مي گويد هنگامي كه برخي از همسران و فرزندان شمابه شما بدي كنند اولاً نسبت به آنها عفو داشته باشيد يعني ببخشيد ثانياً صحف پيشه كنيد يعني هيچ وقت به خاطر خطاهايشان آنها را سرزنش نكنيد و ثالثاً اصلاً فراموش كنيد! اگر در يكي زندگي مشترك دو طرف روي خطاهاي يكديگر حساسيت نشان بدهند و آن را در صفحه يادشان حك كنند و مدام بخواهند به يكديگر سركوب بزنند چه اتفاقي خواهد افتاد؟! هيچ زندگي مشتركي بدون گذشت دوام نمي آورد چرا كه هيچ وقت دو نفر پيدا نمي شوند كه از هر جهت مثل هم باشند.
¤ نقش بزرگترهاي خانواده مخصوصاً پدر و مادر را در يك انتخاب آگاهانه همچنين پس از شكل گيري زندگي مشترك چگونه مي بينيد؟
ازدواج دختر حتي اگر به سن بلوغ هم رسيده باشد تا زماني كه سابقه ازدواج قبلي نداشته باشد منوط به اذن پدر يا جد پدري است. اين يك اقدام محدودكننده نيست بلكه يك اقدام حمايتي است و اساساً حقوقدانان معتقدند ازدواج يك عقد فردي نيست. از اين جهت كه آثار و عوارضش خانوادگي است، از آنجا كه قرار است يك فرد جديد وارد خانواده بشود بنابراين خانواده حق دارند نسبت به اين عضو جديد اظهارنظر كنند.
در فقه و قوانين ما خصوصاً در قانون مدني به صراحت ازدواج دختر را موكول به اجازه پدر و جدپدري دانسته است كه البته اگر مخالفتش دليل موجهي نداشته باشد بي اعتبار خواهد بود. بنابراين از جهت فقهي و حقوقي خانواده در مرحله پيش از ازدواج مي تواند نسبت به انتخاب دخترشان اظهارنظر كند. اما پس از ازدواج وقتي زندگي زن و شوهر خوب است دليلي ندارد كسي دخالت كند.
اما قرآن يك فضايي را ترسيم مي كند و مي فرمايد اگر از شقاق زن و شوهر بيم داشته باشيد يعني نگران اين بوديد كه بين زن و شوهر شكاف ايجاد شود اقدام كنيد به انتخاب حكم؛ يعني يك نفر از خانواده مرد و يك نفر از خانواده زن. در مورد اينكه مخاطب قرآن كيست و چه كسي بايد اقدام به انتخاب حكم نمايد اختلاف نظر وجود دارد. برخي گفته اند مخاطب دادگاه است. برخي گفته اند مخاطب خانواده ها و برخي ديگر هم زن و شوهر را مخاطب اين آيه دانسته اند.
به نظر من دادگاه نمي تواند مخاطب باشد چون قرآن مي فرمايد اگر از شقاق و شكاف اين دو بيم داشتيد، بيم شقاق معمولاً با ديدن نشانه هاي اختلاف بوجود مي آيد والا تا قبل از اينكه يكي از زن و شوهر راهي دادگاه شوند دادگاه از اختلاف و منازعه بين آنها آگاه نمي شود.
بنابراين توصيه اين است كه اگر اختلاف در مراحل اوليه بود، اجازه بدهند زن و شوهرها خودشان با گفتگو و مذاكره مسئله شان را حل نمايند و اگر اختلاف جدي بود توصيه قرآن انتخاب حكم است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)