همان طور که اشاره فرمودید، در تفسیر آیات مذکور بحث از میزانی برای سنجش و محک زدن اعمال انسان ها است. از تعبیری که در آیه 102 و 103 تحت عنوان موازین (جمع میزان به معنای ترازو) استفاده شده، به دست می آید که میزان سنجش اعمال متعدد می باشد. پس میزان و معیار سنجیدن اعمال می تواند، عملکردی باشد که مطابق با دستورات پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) است و قطعا دستورات و اعمال ایشان مطابق با عقلی است که آن را تایید می کند؛ لذا طاعتی که همراه با دستورات و اعمال سفارش شده از جانب ایشان می باشد و عقل هم در اعمال آن ها حکم نموده، می تواند معیار خوبی برای تشخیص مرز بین خوب و بد باشد، چه در دنیا و چه در آخرت که مکان سنجش آن ها است.

بنابراین انسان ها و اعمالشان را با دستورات، فرمایشات و عملکردهای پیامبران الهی، اوصیا، و عقل سلیم می سنجند. در پاسخ به سوال دوم عرض کنم که آن جا که انسان هایی از دسترسی به این معیارها محروم بوده اند و یا در تلاش برای رسیدن به آن بودند ولی موفق نشدند که با شناخت این واسطه های الهی راه حق را بشناسند جزء مستضعفینی هستند که در آخرت فرصتی دوباره در اختیارشان گذاشته می شود، تا به اختیار خود راه حق و باطل را طی کنند آنجا است که در سنجش اعمال ایشان هم، حجت تمام خواهد بود.