ای آخرین بهانه در گریه شبانه

غلطیده همچو شبنم در بستر ترانه

تو رمز عشق نابی در بتن هر جوانه


ای در نگاه گرمت فریاد عاشقانه


می خواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر


سر تا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر


می خواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر


سر تا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر


ای خود پرست مغلوب تندیس عشق من باش


ای با من و زمن دور خورشید شب شکن باش


بگذار تا که از عشق با تو نفس بگیرم


یا آنکه پیش چشمات از عشق تو بمیرم


می خواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر


سر تا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر


می خواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر


سر تا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر


تو آینه نگاهت تصویر عشقت بگذار


شاید مرا ببینی در قاب روی دیوار


بگذار تا که از عشق با تو نفس بگیرم


یا آنکه پیش چشمات از عشق تو بمیرم


می خواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر


سر تا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر


می خواهمت میخواهمت زهری اگر دردی اگر


سر تا بپا در آتشم کوه یخی سردی اگر