26
با آنکه ناحیه "بیارتیس"در سواحل جنوب غربی ،با گذشت قرن ها ،مقدار زیادی از جاذبه و فریبندگی خود را ازدست داده بود،ولی هنوز،درفصول مناسب سال از ماه ژونیه تا سپتامبر،ثروتمندان واعیان واشراف اروپا ،برای تفریح وخوشگذرانی و استفاده از آفتاب درخشان به بیاتریس می آمدند وآنهایی که دارای ویلای خصوصی نبودند .در هتل بسیار لوکس "دی پالاس" در خیابان "آمپراتیک" که زمانی محل اقامت تابستانی ناپلئون سوم بود،اقامت می کردند.
هتل در انتهای دماغه و مشرف به دریای آنتلانتیک واقع شده ودارای چشم انداز طبیعی وبسیار زیبایی بود.دریک طرف آن،برج و چراغ دریاییی در کنارصخره های غول آسای ساحل ودر میان هاله ای از مه ودرسوی دیگر پلاژوتفریحگاهی زیبا قرار داشت. دربعدازظهریکی از روزهای ماه اوت،"بارونس مارگریت دوشانتلی" درحالی که اندامش پیچ وتاب می خورد،وارد سالن پذیرش هتل دی پلاس شد.اوزنی جوان وبسیار شیک پوش ،باموهای صاف وبراق وبلوند بود که پیراهنی به رنگ سبز از پارچه کریشه چنان جلوه ای به اندام وی می داد که زنان با رشک وحسد ومردان با نگاه خیره اورا بدرقه می کردند.بارونس با آرامی به اطراف میزاطلاعات هتل رفت وبا لهجه محسور کننده فرانسوی گفت:
ـ ممکن است خواهش کنم کلید سوئیت مرا بدهید؟
ـ حتما.
مسؤول اطلاعات کلید را به اضافه چند پیغام تلفنی به دست تریسی داد.وقتی نریسی به طرف آسانسور می رفت،یک مرد عینکی کوچک اندام،درسر راه او از مقابل یک ویترین به عقب برگشت وسینه به سینه او برخورد کرد وباعث شد که کیف دستی اش بر روی زمین بیفتد.
ـ آه ،من واقعا متاسفم خانم.
او بلافاصله خم شد وکیف دستی تریسی را برداشت وبه او داد وگفت:
ـ لطفا مرا ببخشید.
او بالهجهی مردم اروپای مرکزی صحبت می کرد.
بارونس مارگریت دوشانتلی با اوقات تلخی سرش را تکان داد وبه راه خود ادامه داد.راهنمای هتل،تریسی را ازطریق آسانسور تا طبقهی سوم راهنمایی کرد.او سوئیت شماره 312 را انتخا ب کرده بود.اوبه تجربه دریافته بود که انتخاب طبقه واتاق وسوئیت دریک هتل به همان اندازه انتخاب خود هتل مهم است.
سوئیت 312درهتل دی پلاس ،چشم انداز وسیعی به طرف دریا وشهرداشت.کسی که در آنجا اقامت می کرد،می توانس از پنجره ،برخورد امواج را بر سینه ی صخره های ساحلی تماشا کند.
درست درزیر پنجره سوئیت تریسی ،یک استخر بزرگ وجود داشت که تریسی می توانست ساعت ها بدون هراس از آزار نور خورشید ،در زیر آن بنشیند و اقیانوس را تا دور دست های آن تماشا کند.دیوار های اتاق ،تماما با پارچه های حریر آبی و سفید تزیین شده بود وفرش وپرده های به رنگ سرخ بود.