نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26

موضوع: دفتر اشعار گلی امیر اصلانی

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    دفتر اشعار گلی امیر اصلانی

    یاد یادگاران

    1- از بالکن خانه ی ما
    ظهیر الدوله معلوم است
    قبرستانی قدیمی ، یاد گار یادگاران
    خموشانی بی نام ، خموشانی با نام
    سه شاعر ، سه سخنور ، سه باخته جان.
    بهار است و درختان سر سبز
    سبزیشان ز خاک این عزیزان
    گنجشگکان بر روی شاخساران
    می خوانند نام این بزرگان.

    یک خموش که از نامش پیداست
    لقبش، تاج جماعت شعراست
    در فصل برگ ریزان و پر ز رنگ
    به میزبانی این جهان آمد و بر خاست.
    غم ایران بر دل و شکوه بر لب
    نفرین و لعنش بر حاکم وقت که:
    " کار ایران با خداست
    با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست "

    با تازه بهارش ، هم نفس
    شد محبوس اندر قفس
    نامش بهار بود و در فصل ربیع
    رخت بر بست و دنیا راکرد وداع.
    گویی که می دانست روز مرگ خویش
    که سرود اینگونه پیشاپیش
    " القصه وطن را بدو چشم نگران
    رفتیم و سپردیم به هنگامه گران "۲


    2- دگر خموش ، نامش رهیست
    موید خلوت ، در کنارش هم رهیست
    رهی را مظهر مهربانی دانسته اند
    صفای باطن ، لطافت روح خوانده اند
    زندگانیش محصور در سطور و غزل
    ابیاتش ملهم از خدایان غزل
    حسن ترکیب ، وقار تعبیر و متانت روح
    اشعاریست که از حافظ گرفته رنگ و بوی،
    " گه شکایت از گلی ، گه شکوه از خاری کنم
    من نه آن رندم که غیر از عاشقی ، کاری کنم "
    در بهار فصلی در این دنیا فتاد
    در خزان موسم ، به آن دنیا شتافت"
    باد فنا به ملک بقا می برد مراپرواز دل ،
    به سوی خدا می برد مرا "
    خود او خواست از ما که روزی:
    " ز سوز سینه با ما همرهی کنچو بینی عاشقی ،
    یاد رهی کن "

    3- و آخراین فروغ باخته جان است
    همیشه در دل این مردمان است ،
    " این خانه سیاه است " را آورد پدید
    با شجاعت ، با عشق و دنیایی امید.
    بغیر از شعرش ، این شاهکارش
    نمادی شد ز ایران و رمز و رازش،
    در زمستان فصلی به این دنیا سلام کرد
    در زمستانی دگر ، از این دنیا وداع کرد.
    حال به خانه ی او می رویم همگان
    چراغی می بریم از دل و از جان ،
    شاید که :از دریچه ی آن دنیای برزخ
    به کوچه ی خوشبخت بنگرد تا صبح قیامت.

    آری ،گفتیم این شرح و بیان که
    :" از بالکن خانه ی ماظهیر الدوله معلوم است
    یاد این یادگارانبر همگان ملزوم است "

    تابستان ۸۷گلی امیر اصلانی

    ( " نو بهار " روز نامه ای که
    توسط ملک الشعرای بهار چاپ می شد و توسط کنسول
    روسیه ، توقیف شد و " تازه بهار " هم بوسیله ی وثوق الدول
    وزیر خارجه ی وقت ،توقیف شد )


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/