به گزارش خبرنگار برنا چند روز قبل در صفحات اینترنتی فیلمی از مشاعره یک دختر بچه منتشر شد که در مسابقه تلویزیونی شرکت کرده بود. این دختر که نامش «رها حسینپور معتمد» است تنها 8 سال دارد و حدود یک سال است که شعر حفظ می کند و تسلط شگفتانگیزی هم به انواع قالبهای شعری دارد.
رها که امسال کلاس دوم ابتدایی است به برنا میگوید: اول که میخواستم شعر حفظ کنم مامان و بابا خیلی تشویقم میکردند، بعد خودم هم علاقهمند شدم که شعر حفظ کنم.
در عصری که بچهها تمام شخصیتهای کارتونی از بِن تِن تا بتمن و شرک را ملکه ذهنشان کردهاند؛ رها معتمد پند و اندرزهای شعرای بزرگ را ملکه ذهنش کرده است. او هم سعدی را میشناسد و هم حافظ را، هم میداند که تعریف رباعی چیست و چه کسی رباعی میگفته و هم با دوبیتیهای خیام آشناست...
از مسابقه ای که در آن شرکت کرده پرسیدم و اینکه آیا بچههایی که در آن مسابقه بودند میشناخته با همان زبان کودکانه میگوید: نمیشناختم آنها را! فقط یکیشون 16 سالش بود.
برنا: جایزه چی گرفتی؟
رها بدون معطلی و بیدرنگ میگوید:هیچی!از من خیلی خوششون اومد ولی هیچی ندادند.
رها در مدرسه هم بین دوستان و معلمانش محبوب است میگوید: بعضی وقتها معلمها میگویند که برای بچهها شعر بخوانم من هم شعر میخوانم از مولانا. او میگوید صریح و واضح میگوید که دوست ندارد در آینده ادبیات بخواند میخواهد پزشک شود.
برنا: پس چرا شعر حفظ میکنی:
رها: بخاطر دل خودم. چون پر از پند و نصیحت است.
برنا:شعرهای کدام شاعر را بیشتر میخوانی؟
رها: همهاش قشنگ است پر از پند و نصیحت.
از رها می خواهم که یک بیت شعر برایم بخواند و او از مولانا میخواند:
«خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم – زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست...»
خانواده 4 نفره معتمد همگی به شعر علاقه دارند بطوری که رها و مادر پدرش در خانه بعضی اوقات به زبان مشاعره با هم صحبت میکنند و رها یاد گرفته که در موقعیتهای مختلف شعر مرتبط با آن موقعیت را بخواند. به رها میگویم: فرض کن الان من یک کار اشتباهی کردم تو مرا نصیحت کن به زبان شعر...
بلافاصله میگوید: «ز راه میکده یاران عنان بگردانید- چراکه حافظ از این راه رفت و مفلس شد...»
بنا بر گزارش برنا در ادامه گفتوگو با مادر رها هم صحبت میشویم. وی در خصوص آمورش شعر به فرزندانش میگوید: همسرم علاقه زیادی به شعر دارد و بعضی اوقات با زبان شعر با ما حرف میزد با توجه به این زمینه تابستان سال گذشته تصمیم گرفتم همراه رها و برادرش که 16 سال دارد شعر یاد بگیریم. من روی شعرها تسلط کامل نداشتم و معلم آنها نبودم بلکه همراه آنها حرکت میکردم و فکر میکنم علت موفقیت رها هم این بود که ما با هم شعر میخواندیم.
رها میتواند در موقعیت هم شعر بگوید؛ خانم معتمد در خصوص این توانایی میگوید: ما در خانه یک کتاب توضیح و تفسیر شعر حافظ داریم که وقتی بچهها مدرسه اند؛این کتاب را میخوانم و یاد میگیرم و بعد آن را به زبان خیلی ساده و کودکانه و در حد فهم و درک یک بچه 8 ساله به رها یاد میدهم.
وی می گوید:نمیخواهیم که رها خیلی پیچیده و حرفهای معنای شعرها را یاد بگیرد چون خود او هم به این نتیجه رسیده که برای دل خودش شعر میخواند. خودش همیشه یک مثال میزند که مامانها وقتی به بچهها میگویند کاری را نکن بچهها گوش نمیدهند و خوششان نمیآید ولی وقتی در شعرها این پندها را میخوانند هم لذت میبرند و هم در وجودشان اثر میگذارد.
از خانم معتمد در خصوص جایزه مسابقه و جواب «هیچی» رها میپرسم با خنده میگوید: در آن مسابقه به رها جایزهای داده نشد؛ اما رها با مسابقه مطرح شد و بعد از آن هم در دو برنامه دیگر در صدا و سیما توانست شرکت کند. بعد از آن هم یک برنامه دیگر با هماهنگی دکتر آذر شرکت کرد که یک مثنوی مولانا هدیه گرفت.
رها معتمد در خانوادهای بزرگ شده که پدر خانواده مدیریت خوانده و مادر رادیولوژی؛ اما تقریبا تمام متون ادبیات فارسی و کتاب شعرا در خانهشان پیدا میشود. گفت و گویمان که با خانواده معتمد تمام می شود در ذهنم تمام اشعاری که از دوران کودکی و دوران تحصیل خوانده م و در ذهنم مانده را مرور میکنم به اندازه انگشتان دست، شعر در یادم مانده...
نمیدانم در کشوری مثل ایران که تا حرف تمجید و تعریف میآید پای حافظ و سعدی را وسط می کشیم چند کودک یا نه چند نفر مثل رها، وجود دارند؛ کودکانی که بخاطر دلشان حافظ بخوانند و بخاطر دلشان شعر حفظ کنند...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)