گهواره کودکی
مرغابیان سرسبز
از ارتفاع تپه شبگیر
پرواز می کنند
در بارش شکسته نیزار زردپوش

در انتهای دره ی تک، دستی
گهواره ام را
می جنباند.

در آسمان گُدار ِ مغرب
وقتی کلاغ بی جُفتی
بر شانه های خیس افق خال می زند
آرامش نباتی من راه می بَرَد تا
شبهای امتحان.
دلشورگی.
تشویش