باز ما مانديم و بغضي بين راه
اشك‌هايي در سراشيب نگاه
زخم‌هاي زهر تيغ آلوده ماند
اشك‌هاي بي‌دريغ آلوده ماند
باز ما مانديم و راهي روبرو
استخوان در دست و بغضي در گلو