من آریایی ام




در این رند بازار و ملک فغان .................. من آریایی ام از تبار مغان

ز پیشدادیان نیکی آورده ام .................. به نامردمان پیشی آورده ام

منم کاوه و شور ایران زمین .................. خروشم ز خشم بر ستم در زمین

من آن چرم اکنون ز تن در کنم .................. درفش سازم و بر تن جان کنم

بگویم فریدون تو ای شهریار .................. کنون وقت جنگ است به میهن بیا

که ضحاک بد را به بندش کنیم .................. به سوی دماوند روانش کنیم

منم آرش و مرز ایران زمین .................. تو تیر و کمان را ز جانم ببین

چنان تیر را از کمان در کنم .................. که جان را ز تن خارج و در کنم

منم کوروش و ملک ایران زمین .................. پر آوازه ام این چنین در زمین

حقوق بشر بر جهان داده ام .................. به عدل و به احسان ندا داده ام

منم داریوش پادشاهی دگر .................. به ایرانیان افتخاری دگر

منم رستم و پهلوان زمین .................. بکوبم سر هر ستم بر زمین

منم دشمن هر بدی و غضب .................. ز چنگیز و اسکندر و بد عمر

منم آریا زاده ای در جهان .................. ز نیکو تباران ز نیک همرهان

تو ای رند مکار بد ذات زشت .................. بدان زنده ام تا ابد بد سرشت

چنان کوبمت بر زمین تموز .................. که بر خاک گرم افتی و پر ز سوز