رشتيه مياد خونه ميبينه بچه ها حسابي شلوغ پلوغ كردن . ميگيره همه رو ميزنه و ساكتشون ميكنه بجز يكي كه اصلا هيچي بهش نميگه. رفيقش بهش ميگه: بابا چرا اينقدر بين بچه هات فرق ميگذاري؟ رشتيه ميگه: آخه اون يكي سيده.
******************************
يه روز يه تركه داشته به اسبه با حسرت نگاه مي كرده ميگن چرا با حسرت نگاه ميكني ميگه كاش تحصيلاتمو ادامه داده بودم.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)