رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟ گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !

جلو خواهرم سوسکه رو با دمپایی لهش کردم دل و رودش پخش زمین شده ...
خواهرم میگه مرده الان ؟
پَــــ نَ پَــــ این ترمیناتوره الان خودش رو جمع میکنه دوباره راه میافته

رفتم خونه دوستم کامپیوترش خرابه... میگم پاورت سوخته کامل! میگه یعنی یکی دیگه بگیرم ؟ میگم پَـــ نَ پَــــ سوختگیش جدی نیست پماد سوختگی بزنی خوب میشه

میگم دیشب یه پشه اومده بود تو اتاقم میگه کشتیش؟ پَــــ نَ پَـــــ اومدم بِزنم، نتونستم ، خونِ من تو رگهاش جریان داشت! ،یهو گفت بابا ...!! بعدشم نشَستیم دوتایی تا صبح گریه کردیم گوشه اتاق

تصادف کردم، زنگ زدم ۱۱۰ ... پلیسه اومده میگه تصادف کردی؟!گفتم پـــ نَ پَـــــ اینا همش نقشه بود بیای ببینمت

میگه چجوری رفتی آمریکا ؟
میگم من اینجا دانشجو ام.
میگه یعنی « اپلای » کردی؟!
پَــــ نَ پَـــــ وقتی کنکور آزاد میدادم انتخاب هفتمُ تیک زدم آمریکا قبول شدم