شاو در "نمایشنامه‌های ناگوار" به معایب کاپیتالیسم حمله کرده‌است و مشکلات اخلاقی و اجتماعی انگلستان دوره ویکتوریا را به چالش کشیده. او خالق نوعی درام اندیشه است؛ درامی که در آن شخصیت‌ها عمیقا از دیدگاه خود دفاع کرده و جایگاه اجتماعی خود را توجیه می‌کنند. هدف شاو حمله به از-خود-خوشنودی و اخلاقیات ریاکارانه مخاطبان ویکتوریای‌اش بود. او با فصاحت دیالوگ‌ها و واژگونی‌ غیر‌ منتظره موقعیت‌ها در روند داستانی نمایشنامه، مخاطبانش را با مهارت تمام در موقعیتی قرار می‌دهد که درگیر احساس همدردی ناخواسته‌ای با شخصیت‌ها شده و از پیش‌فرض‌های سنتی خود تعدی کنند.
تا پایان اولین دهه قرن بیستم شاو به شهرت ادبی قابل توجهی دست یافته بود و از وجهه خود به عنوان انسانی روشنفکر، سنت‌شکن، شوخ و منطقی برای ابراز نظرات اجتماعی‌اش استفاده می‌کرد. او از خیلی از جهات فردی تندرو محسوب می‌شد؛ گیاهخواری که آن‌قدر جرات داشت که در جنگ جهانی اول یک صلح‌طلب باشد. وی همچنین مدافع حقوق زنان و خواهان اصلاح نگارش انگلیسی بود. پافشاری شاو بر عقل‌گرایی به حدی بود که برخی از هم‌عصرانش او را انسانی بی‌روح می‌دانستند.
ویلیام باتلر ییتس، شاعر بزرگ ایرلندی و برنده جایزه نوبل پس از دیدن اجرای "جنگ‌افزارها و انسان‌ها" گفته است که کابوس چرخ‌خیاطی‌ای را دیده «که تیک تیک صدا می‌داد و می‌درخشید، موضوع جالب این بود که این چرخ خیاطی لبخند می‌زد، دایما لبخند می‌زد!» اما او در ادامه می‌گوید: «من از ترسناکی [نمایشنامه] شاو لذت بردم. او می‌تواند به دشمنان من و به دشمنان عزیزانم ضربه‌ای وارد کند که من هرگز نخواهم توانست؛ که هرگز هیچ کدام از نویسندگان حاضری که برایم عزیزند نخواهند توانست.»

شاو در سال 1925 برنده جایزه نوبل ادبیات شد، او این نشان را تنها به اصرار همسرش که آن را افتخاری برای ایرلند می‌دانست پذیرفت ولی جایزه نقدی آن را قبول نکرد و خواست که از آن برای ترجمه آثار سوئدی به انگلیسی استفاده کنند. او همچنین به خاطر اقتباس فیلمنامه‌ای یکی از نمایشنامه‌هایش در سال 1938 برنده جایزه اسکار شد. جرج برنارد شاو در طول عمر 94 ساله خود در حدود 50 نمایشنامه نوشت و تاکنون تنها کسی است که هم جایزه نوبل و هم اسکار را از آن خود کرده است.