فقط چند نویسنده انگشت‌شمار هستند که در همه عمر کوتاه یا بلندشان تنها یک بار دست به قلم برده‌اند و داستانی نوشته‌اند که هنوز نامشان به واسطه آن زنده است. اینها با داستانشان جاودانه شده‌اند.
35212190623568134211412091643918221207240
امیلی برونته و بلندی‌های بادگیر


امیلی برونته یکی از 3 خواهر برونته فقط 30 سال زندگی کرد و شاید اگر بیشتر فرصت داشت، می‌توانست آثار ماندگار دیگری هم بنویسد اما او با همین اثر یک جایگاه فراموش نشدنی برای خودش کسب کرده و با وجود این که بیش از یک قرن و نیم از نوشته شدن اثرش می‌گذرد، «بلندی‌های بادگیر» عنوان محبوب‌ترین رمان عاشقانه و رمانتیک بریتانیا را دارد و بهترین دلیل برای این است که نشان دهد آثار کلاسیک در قرن بیست و یکم هم محبوب هستند.
او برای روایت رمان خود، شیوه جدیدی در پیش گرفته و داستان به صورت ماجرایی که خدمتکار خانه برای مسافری که وارد شده روایت می‌کند، بیان می‌شود و زندگی پسری کولی است که پدر و مادرش او را رها کرده‌اند و آقای ارنشا او را بزرگ می‌کند. پس از مرگ آقای ارنشا، پسرش هیندلی که شخصیت منفی رمان است، پسر جوان را رنج می‌دهد، اما کاترین خواهرش از او حمایت می‌کند، ولی او هم در برابر ابراز عشق هیثکلیف خیلی خشن به او جواب رد می‌دهد. هیثکلیف خانه را ترک می‌کند و 3 سال بعد با یک ثروت حسابی برمی‌گردد، اما او می‌خواهد با انتقام از همه آدم‌هایی که دلش را شکستند، خودش را تسکین بدهد و طبیعتاً می‌توان حدس زد که چه سرنوشتی در انتظار اوست.