ده داستان ارواح برتر جهان از نگاه گاردین
بهترین داستانهای ترسناک یا داستانهای ارواح جهان مابین سالهای ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۰ نوشته شده. در همین سالها بوده که داستان کوتاه هم به اوج خودش رسیده و ژانر ادبی شده و غولهای داستان کوتاه جهان سر و کلهاشان پیدا شده. مثلا ارنست همینگوی بهترین مجموعه داستان کوتاههایش با عنوان «در زمان ما» را سال ۱۹۲۵ منتشر کرد، داستانهایی که نمونههایی از شاهکارهای داستان کوتاه جهان هستند. ابتدا نویسندگان این ژانر ادبی به نوشتن رمان با موضوع ارواح علاقهمند بودند، اما «پیتر واشنگتن» منتقد گاردین معتقد است که داستان ارواح در نهایت در قالب داستان کوتاه بوده که به کمال رسیده. به همین خاطر لیستی از ده داستان کوتاه برتر ارواح جهان برای گاردین تهیه کرده است. خیلیها داستانهای ترسناک یا ارواح را جدی نمیگیرند و فکر میکنند که این داستانها فقط ترس و وحشت القا میکند و فایده دیگری ندارند اما «واشنگتن» معتقد است که داستان ارواح ویژگیهای دیگری هم دارد و خیلی از بهترین داستانهای ادبی دنیا چه از جهت سبک و روایت و چه از جهت گیرایی، داستانهای پلیسی، ترسناک و حتی داستانهای ارواح هستند.
«گردش پیچ» نوشتهی «هنری جیمز» یکی از بهترین داستانهای ارواح جهان است. در واقع خیلیها آن را بهترین داستان ارواح تاریخ ادبیات میشمارند. هنری جیمز نویسنده انگلیسی است که در آمریکا بهدنیا آمده. جیمز در شکلگیری مکتب رئالیسم در انگلستان نقش بهسزایی داشته و رمانها و داستان کوتاههایش نمونههای نابی از ادبیات داستانی هستند. بهرهگیری جیمز از نوع روایت، نقطهنظر و سبک داستان جایگاه ویژهای در مکتب رئالیسم ادبیات انگلستان دارد. هنری جیمز نوولای «گردش پیچ» را در سال ۱۸۹۸ منتشر کرده است و پس از آن تا به امروز بیش از ده بار روی پرده سینما، صفحه تلویزیون و صحنه تئاتر رفته است.
«دماغ» و «شنل» نوشتهی «نیکلای گوگول» هم از دیگر داستانهای مهم ارواح هستند. خوشبختانه این دو داستان را «خشایار دیهیمی» عزیز در قالب کتاب «یادداشتهای یک دیوانه» به فارسی برگردانده است. این دو داستان زیاد ترسناک نیستند اما از نظر سبک نوشتاری جایگاه خاصی در بین داستانهای ارواح دارند. گوگول از تاثیرگذارترین نویسندگان روس است که پدر ادبیات رئالیسم مدرن روسیه نامیده میشود. اتفاقا داستایوسکی در ستایش «گوگول» عبارتی دارد که از عنوان داستان «شنل» در آن استفاده کرده و گفته: «همهی ما [همهی ما نویسندگان بزرگ روس] از زیر «شنل» گوگول بیرون آمدهایم. مجموعه داستان «یادداشتهای یک دیوانه» نوشتهی «نیکلای گوگول» را «نشر نی» با ترجمه «خشایار دیهیمی» منتشر کرده است. این دو داستان نیز به مراتب فیلم شدهاند.
«بازدید از موزه» نوشتهی «ولادیمیر ناباکوف» نویسنده روس – آمریکایی داستان کوتاهی است که از زندگی خود «ناباکوف» الهام گرفته شده یعنی یک جور خودزندگینامه است اما خیلی از هواداران ناباکوف این موضوع را نمیدانند. «لولیتا»ی ناباکوف رمان مشهوری است، اما به نظر ناباکوف در نوشتن داستانهای ارواح نیز دستی داشته و در داستان «بازدید از موزه» روح یک کشور او را تسخیر کرده است.
«مرده دزد» نوشتهی «رابرت لوئیس استیونسون» هم از داستان کوتاههای خوب اروح ادبیات است. استیونسون رماننویس، شاعر و مقالهنویس اسکاتلندی بوده که نویسندگان بیشماری از جمله بورخس، همینگوی، ناباکوف و کیپلینگ او را ستودهاند. داستان «مرده دزد» در سال ۱۸۸۴ منتشر شده است. «مرده دزد» همچنین در سال ۱۹۴۵ توسط «رابرت وایز» و با بازی «بوریس کارلوف» و «بلا لوگزی» فیلم شده است. گاردین درباره داستان «مرده دزد» نوشته: «به خوبی نوشته شده و دقیقا همان چیزی است که از نویسندهای همچون استیونسون انتظار داریم. داستان در اواسط قرن ۱۹ رخ میدهد و درباره مرده دزدانی است که نبش قبر میکنند و برای آزمایشگاه پزشکی مدرسه وسیله فراهم میکنند.»
«پنجهی میمون» نوشتهی «ویلیام ویمارک جاکوبز» داستان کوتاهی است که گاردین دربارهاش گفته موی بدن را سیخ میکند و توصیه کرده که آن را نصفهشب نخوانید. این کتاب به فارسی ترجمه شده است. «پنجهی میمون» در سال ۱۹۰۲ در انگلستان منتشر شده و در این داستان پنجههای میمون مردهای بهعنوان طلسم عمل میکنند.
«کافیه که سوت بزنی تا بیام سراغت خانم جون» نوشتهی «ام.ار. جیمز» از آن داستانهای ارواحی است که به قول گاردین باید در اتاق تاریک و سر میز شام آن را بخوانید. «ام.ار. جیمز» را با «هنری جیمز» اشتباه نگیرید. «ام. ار. جیمز» ۱ اوت سال ۱۸۶۲ در منطقه «کنت» انگلستان بهدنیا آمده و به داستانهای ارواح کلاسیک یا همان داستانهای قرن نوزدهم علاقه زیادی داشته و به همان سبک هم داستان ترسناک نوشته است.
«پنجرهی باز» نوشتهی «ساکی» یکی از کوتاهترین داستانهای ارواح ادبیات جهان است. «ساکی» در اصل لقب «هکتور هوگ مونرو» نویسنده انگلیسی است که او را به خاطر مهارتش در داستانکوتاهنویسی با «اُهنری» و «دوروتی پارکر» مقایسه میکنند. گاردین داستان «پنجرهی باز» ساکی را همچنین یک کمدی توصیف کرده و گفته که ارواح این داستان خیالی هستند و داستان را «یک شاهکار مینیاتور» خوانده است.
«دختر بینوا» نوشتهی «الیزابت تیلور» که البته با آن یکی «الیزابت تیلور» فرق داشته. این یکی نویسنده بوده و در سال ۱۹۱۲ در «برکشایر» انگلیس بهدنیا آمده.
«کلبهی شمشادپیچ» نوشتهی «پلهام گرنویل ودهاوس» نویسنده انگلیسی است که از دستهی داستانهای کمدی ارواح است. گاردین در همین باره مینویسد: «کمدی بیشتر از آن که فکرش را بکنید در داستانهای ارواح حضور دارد.» «ودهاوس» هفتاد سال نویسندگی کرده و با موفقیتهای زیادی هم روبرو بوده. وی همچنین قسمت زیادی از عمرش را در فرانسه و آمریکا گذرانده و در کل نویسنده کمیک محسوب میشود تا نویسنده داستانهای ارواح. نویسندگان زیادی از جمله کیپلینگ، داگلاس آدامز و سلمان رشدی از داستانهای «ودهاوس» تمجید کردهاند. با این همه، رد پای زیادی از این داستان در اینترنت پیدا نمیشود.
«آیینه» نوشتهی «ادیت وارتون» رماننویس و طراح آمریکایی است که در سال ۱۹۳۵ منتشر شده است. این داستان کوتاه ارواح نیز از انتخابهای داستانهای برتر ارواح گاردین است. «آیینه» داستان زنی است که به کارمندانش میگوید که با معشوقهی مردهی زن پیری در ارتباط است. کتاب «عمر بیگناهی» نوشتهی «وارتون» در سال ۱۹۲۰ منتشر شده و جایزه پولیتزر سال ۱۹۲۱ را نصیب این نویسنده آمریکایی کرده. «ادیت وارتون» همچنین نخستین زنی است که جایزه پولیتزر برده. وی علاوه بر انگلیسی به فرانسوی نیز داستان مینوشته و به زبانهای زیادی تسلط داشته. از وارتون همچنین دو کتاب به فارسی ترجمه شده است.
منبع: sibegazzade.com
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)