9
درباره امپرسیونیسم
هر چه بیشتر در دنیای موسیقی قدم برمی داریم، بیشتر در برابر عظمت و شکوه آن سر فرود می آوریم. نواهای موسیقی انگار که آدم را به درون خود می کشند و با خود می برند. گاهی غم اندوه اضطراب و هزار جور فکر و خیال پریشان به سراغم می آید، اما همین که در محیط کلاس قرار می گیرم یا با آیدا به تمرین پیانو مشغول می شوم، یا خودم را به دست نغمه های زیر و بم موسیقی می سپارم، دوباره احساسی آکنده از شور زندگی، شوق پیش رفتن و میل به دانستن وجودم را لبریز می کند.
امروز خانم نوایی که به کلاس آمد کمی خسته و رنگ پریده به نظر می رسید. سروش می گفت:"انگار مریض است." ولی با وجود این مثل همیشه جدی و پرانرژی کار را شروع کرد.
وقتی نوبت به تمرین من رسید گفتم:"ببخشید استاد شما دو مکتب کلاسیک و رمانتیک را یک بار توضیح دادید، ولی وقتی شرح قطعه لامر اثر دبوسی را می خواندم،آن را یک اثر امپرسیونیستی معرفی کرده بود. ممکن است خصوصیات این سبک را کمی توضیح دهید. البته میدانم که امروز خیلی هم خسته هستید."
"نه شوق و ذوق شاگردان برای آموختن، تنها چیزی ست که خستگی را از تن معلم بیرون می کند. ضمنا مجبورم به دلایلی چند جلسه کلاس را تعطیل کنم. - همهمه و صداهای معترضانه شاگردان بلند شد. - البته امیدوارم که زیاد طولانی نشود. خب اگر همه درس جدید گرفته اند راجع به سوال آقای صابری صحبت کنیم."
کسی جوابی نداد.
"خب آقای صابری قطعه لامر مثال خوبی برای بحث مورد نظر شماست. آیا شما دریا را دیده اید؟"
"بله استاد خوشبختانه دیده ام."
"خب حالا اگر مقابل فردی باشید که هرگز در طول عمر خود دریا را ندیده چطور دریا را برای او تعریف می کنید؟"
"فکر می کنم مثلا با نشان دادن تصویری از دریا."
"نه منظورم این نبود. تعریف دریا یعنی اینکه ویژگی های ملموس دریا را مثل لذت تماشای دریا، آرامش و توفان دریا و صدای دریا را طوری بیان کنی که همان احساس کنار دریا نشستن، دریا را دیدن و صدایش را شنیدن، در او به وجود آید. به عبارت دیگر آن دوست شما به امپرسیون دریا نیاز دارد نه به توصیف واقعیت ها. این اثر دبوسی هم در حقیقت یک توصیف واقعی نیست. بلکه همه اش رنگ است و حرکت. پر است از تلقین و اشاره و الهام و این اندیشه تمام هنرمندان امپرسیونیست، اعم از شاعر، نقاش و آهنگساز است که البته تقریبا تمام آنها هم فرانسوی بوده اند."
یکی دیگر از شاگردان پرسید:"استاد! به این ترتیب آیا می توان گفت که موسیقی امپرسیونیستی همیشه یک نوع موسیقی برنامه یی است، یعنی درباره چیزی مانند منظره، شعر یا یک تصویر؟"
"بله همینطور است. برای آنکه بهتر متوجه شوید از نقاشی مثال می زنم. بر خلاف یک نقاش رئالیست(واقع گرا) که سعی میکند تصویر خود را بانور و اشکال دقیق به صورت عکسی حقیقی در آورد، یک نقاش امپرسیونیست تنها رویایی یا امپرسیونی یا اندیشه یی از آن را عرضه می کند. البته واضح است که موسیقی کاملا با نقاشی تفاوت دارد. ولی در عین حال در موسیقی هم می توان خطوط کم و بیش واقعی و واضح یا مبهم و تلقین آمیز ابداع کرد. اثر بزرگ دبوسی یعنی دریا (لامر) که نام بردید یکی از بزرگترین آثار امپرسیونیستی است که تاکنون برای ارکستر تصنیف شده است. موومان نخست آن به نام سحرگاه تا ظهر روی دریاست. و امپرسیون های مربوط به آن عبارتند از سکون مطلق اقیانوس قبل از بامداد، سپس نخستین اشعه های نور، نخستین داد و فریاد های پرندگان دریایی، جنبش آب ها، نخستین نسیم و به تدریج یک شکل جدید از ویولونسل ها و کرها مانند ظهور ناگهانی خورشید در افق، کاملا طلایی و زیبا. کم کم موسیقی اوج می گیرد و قدرت و رنگ و حرکت آن افزوده می شود. - خانم نوایی طوری صحبت می کرد انگار تمام نت های این اثر را در ذهن می شنود و احساس می کند. - ظهر یعنی شدت تابش مانند شعله های آتش در فضا، لحظه یی بزرگ در پرده نقاشی دبوسی است. موومان دوم بازی موج ها نام دارد که یک امپرسیون سبک و درخشنده از دریا در بازیگوش ترین حالت آن است. صدای یک دسته موج آهنگین و سپس برخورد امواج کف آلود با عالی ترین شیوه در نقاشی امواج. البته آثار دیگر دبوسی مانند ماهی طلایی، مهتاب، انعکاس در آب، ابرها، جای پا روی برف هم سرشار از این جلوه های موسیقایی است. خب کافی بود؟"
"متشکرم استاد، حالا حتما باید برویم دنبال نوارهای آثار جناب دبوسی! چون مثل همیشه فقط با رفتن به رم - آه ببخشید - با شنیدن می توان توضیحات شما را به خوبی درک کرد!"
آیدا و سروش به خنده افتادند و خانم نوایی گفت:"خب پس بگذار یک دردسر دیگر هم برایت درست کنم! بحث امپرسیونیسم بدون ذکر نام آهنگساز بزرگ فرانسوی، موریس راول ناتمام خواهد بود. دبوسی و راول هم مثل خیلی از آهنگسازان دوقلوی هم بودند، این دوقلوهای تاریخ موسیقی را که حتما همه می شناسید؛ باخ و هندل، موتسارت و هایدن، بروکنر و مالر،... دبوسی و راول هم بیشتر آثار برجسته امپرسیونیسم در جهان را تصنیف کرده اند."
"خیلی ممنون ولی استاد، آثار راول را به خاطر تسلط او در ارکستراسیون تهیه کردیم!"
"خب خدارا شکر که زیاد هم متضرر نشدید. متاسف ام که مجبورم کلاس را تعطیل کنم. در این مدت تمرین را فراموش نکنید. وقتی برگردم، برای جبران کار عقب افتاده باید بیشتر تلاش کنید. خب فعلا خداحافظ همگی."
پایان فصل نهم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)